۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

ستارگان فراری عصر فرگی

تاریخ: 10 آبان 89
رابین هکت
وین رونی سرانجام با فرگی آشتی و قراردادش را تا 5 سال دیگر با منچستریونایتد تمدید کرد( البته در قرارداد او بندی وجود دارد که رونی در پایان هر فصل می تواند با داشتن پیشنهادی 30 میلیون پوندی اولدترافورد و منچستر را ترک کند) اما تجربه نشان می دهد طی بیش از ربع قرن حضور سرالکس فرگوسن در اولدترافورد ماندن در منچستر یونایتد برای یک ستاره یاغی الزاما به معنای عاقبت به خیر شدن نیست و در طرف مقابل بوده اند ستاره هایی که پس از جدایی از یونایتد به اوج شکوفایی شان رسیدند، هر چند تعداد دسته دوم از اولی ها کمتر است. اگر رونی هم به دنبال رونالدو راه خروج از کمپ کارینگتون، خانه یونایتد ها در تمرینات طول هفته را در پیش می گرفت بیم آن می رفت که تیم فرگوسن که شامل چهره هایی سالخورده در کنار جوانانی تازه وارد است تعادل خود را از دست بدهد و به همان سرنوشتی دچار شود که لیورپول به آن دچار شد، به همین دلیل جلب تمایل رونی برای تمدید قرارداد با شیاطین، برای پیرمرد یک پیروزی مهم در تنازع بقای صدرنشینی لیگ برتر محسوب می شود اما او در این راه شکست های بزرگی را هم متحمل شده است. در این سیاهه می شد حتی به امثال لی شارپ و گابریل هاینتزه و لورن بلان و فیلیپ نویل و نیکی بات هم اشاره کرد.
پل اینس/ 1995
بعد از ورود بحث برانگیزش از وستهام در 1989، او تبدیل به یکی از بازیکنان یونایتد می شد که حالا دوران اقتدار طولانیش در لیگ برتر را آغاز می کرد اما هافبک نخبه شیاطین مدام دست به گریبان برخوردهای شخصی و شیطنت های انفرادی بود به طوری که لقب مشهور «گاو نر»، مخفف کلمه گاو نر به معنای حاکم و در اصطلاح به معنای عقل کل که معمولا به ورزشکاران یاغی اطلاق می شد، به خواست خود پل اینس بر او نهاده شد. در یک مستند تلویزیونی در سال 1998 فرگوسن مقابل دوربین با لفظ نسبتا غیر محترمانه «دوران بزرگ چارلی لعنتی» از سال های حضور اینس در یونایتد یاد کرد:«من از رفتار پل در حوالی رختکن اذیت می شدم، او یک عنوان احمقانه به خودش ضمیمه کرده بود و می گفت من را اینس صدا نزنید، من را گاو نر حاکم صدا کنید ولی این عنوان جلوه خیلی خوبی نداشت. پل به سن پختگی رسیده بود و این لقب بی معنی گاو نر را باید در جعبه اسباب بازی های دوران کودکیش حبس می کرد اما در عوض آن را با خود یدک می کشید و این به طور کامل در به حاشیه رفتنش موثر بود.» این جملات را فرگی چند سال پس از جدایی اینس در کتاب زندگینامه معروفش «زندگی مربیگری من» نوشت. در حالی که فرگوسن اصرار داشت که اینس تحت هیچ شرایطی نباید فروخته شود اما در نهایت اجازه داد ستاره اش از تیم جدا شود چرا که اعتقاد داشت اینس از مدت ها پیش با فرستادن نماینده هایش پیش ماسیمو موراتی رئیس اینتر، این جدایی دردسر آفرین را برنامه ریزی کرده بود :«من واقعا آماده این اتفاق نبودم؛ از آمریکا با پل تماس گرفتم و گفتم اگر می خواهی بروی برو و اگر هم می خواهی بمانی بمان. من انصافا فکر می کردم او نمی رود و به او گفتم خودش را جمع و جور کند. ریسک بزرگی بود که بگذارم بازیکنی مثل او برود اما او درباره این جدایی خیلی چیزها را خودش به عهده گرفت.»
مارک هیوز/ 1995
هیوز، بزرگ ترین ستاره ولزی یونایتد پیش از گیگز بود که پیش از آخرین جداییش از یونایتد قبلا یک بار دیگر هم اولدترافورد را ترک کرده بود او در تابستان 1956 به بارسلونا فروخته شد که این کار باعث سقوط بزرگ منچستریونایتد در دوران راون آتکینسون شد در حالی که آنها در فصل 1986-1985 به مقام چهارم لیگ دسته اول رسیده بودند با رفتن هیوز فصل بعد را با تنها یک پیروزی در 9 مسابقه نخست آغاز کردند. آتکینسون فردای شکست چهار بر یک در جام لیگ مقابل ساوت همپتون اخراج شد در حالی که تیم در جایگاه نوزدهم جدول لیگ میخکوب شده بود. در ماه نوامبر فرگوسن، مربی جوان اسکاتلندی، جایگزین این مربی انگلیسی سرشناس شد و 4 ماه بعد یعنی تا پایان فصل شیاطین سرخ را تا جایگاه یازدهم جدول بالا کشید در حالی که در تمام این مدت مجبور بود نورمن وایتساید را که هافبک وسط بود در نقش مهاجم نوک به کار بگیرد. به همین خاطر برای پر کردن خلا میانه میدان به فکر باز گرداندن هیوز افتاد. در ماه مارس 1987 فرگوسن گفت اگر فقط او را پیش از پایان فصل داشتم، می توانست باعث رشد زیادی در مدت باقی مانده باشد. هیوز هم از رشد در نوکمپ نا امید شده بود و فصل بعد را به صورت قرضی در بایرن مونیخ گذراند و سرانجام در 1988 به اولدترافورد بازگشت. در دوران جدید او به یونایتد در کسب 2 عنوان لیگ، 2 جام اتحادیه، یک جام لیگ و یک جام برندگان جام اروپا کمک کرد اما از آنجا که در رقابتهای اروپایی او به عنوان یک بازیکن ولزی شناخته می شد و محدودی تهایی به عنوان یک سهمیه خارجی برای تیم فرگوسن ایجاد می کرد در 31 سالگی با مبلغ 1/5 میلیون پوند به چلسی فروخته شد، آن هم درست فردای فروش پل اینس به اینتر.
آندری کانچلسیکس/ 1995
پس از آنکه اینس به اینتر رفت و هیوز آهنگ چلسی کرد، فرگوسن و رئیس وقت باشگاه مارتین ادواردز اعلام کردند که فروش دیگری نخواهند داشت اما برخورد میان فرگی و کانچلسکیس ستاره روس تیم باعث شد این بال مستعد خیلی زودتر از موعد فراری شود. بازیکن روس درباره آن اتفاق گفت:« هر روز هواداران در خانه من را می زدند و می گفتند تو را به خدا بما.ن دل من با منچستر یونایتد است ولی به یک دلیل نمی توانم بمانم؛ مشکلات شخصی ما واقعا قابل چشم پوشی نیست.» اورتون ماه جولای همان سال سومین «آس» را هم از دست فرگوسن قاپید تا ظرف یک تابستان، باشکوه ترین تیم تاریخ لیگ برتر به خاک سیاه بنشیند. طوری که اتحادیه هواداران مستقل منچستر یونایتد در اطلاعیه ای رسمی اعلام کرد هواداران غمگینانه و با ناباوری شاهد تصمیمات جبران ناپذیر حاکمان باشگاه هستند اما فرگوسن در آستانه آغاز فصل 1996-1995 سیاست ارتقا به طبقه بالا را برای بازیکنان پایه اتخاذ کرد و در حالی که آلن هنسن، کارشناس مشهور فوتبال جزیره در اوایل فصل اخطار می داد که یونایتد با این بچه ها به جایی نمی رسد اما آن فصل فرگوسن با Fledling’s های جدیدش متشکل از برادران نویل و گیگزی و بات و بکام و اسکولز و به رهبری اریک کانتونای کبیر هم لیگ و هم جام اتحادیه را برد.
اریک کانتونا/ 1997
بدون شک او محبوب ترین ستاره آسمان عصر فرگی در یونایتد بود که از رقیب حیثیتی شیاطین، لیدزیونایتد، در سال 1992 راهی منچستر شد در حالی که فصل پیش از آن عامل تحول لیدز در قامت قهرمان جزیره آن هم در یک نیم فصل شده بود. منچستر با کانتونا در 5 فصل 4 بار قهرمان جزیره شد تا او تبدیل به یک چهره برجسته در فوتبال بریتانیا شود. در آوریل 1997 رهبران کلیسای بزرگ و اصلی شهر منچستر، نسبت به یک نقاشی ضد دینی در گالری هنر شهر که اریک بزرگ را در قامت مسیح مقدس تصویر کرده بود اعتراض کردند. ماه بعد پس از حذف یونایتد از نیمه نهایی لیگ قهرمانان توسط بورسیا دورتموند، کانتونای 30 ساله به فرگوسن اعلام کرد که نمی خواهد سال آخر قراردادش را در اولدترافورد بماند و مارتین ادواردز هم با پذیرش احمقانه این تصمیم ستاره فرانسوی، عملا پشت کانتونا را در مواجهه با سران کلیسا خالی کرد اما در فینال جام اتحادیه1996 ، او که پس از گل با واکنش عجیب هواداران مواجه شده بود گفت که می خواهم 2 سال دیگر در اینجا بمانم، حالا یا کمتر یا بیش تر. اما از آنجا که او یک مرد کاملا غیر قابل پیش بینی بود بلافاصله اعلام کرد البته در راس همه اینها تصمیم دارم بازنشسته شوم. فرگوسن آن روز را روزی غم انگیز برای یونایتد اعلام کرد و تام دوچرتی یکی از مربیان برجسته سابق باشگاه در جمله ای به یاد ماندنی گفت:« شاه مرده است، زنده باد شاه.» البته اشاره او به «King Eric» لقب کانتونا در اولدترافورد بود.
پیتر اشمایکل/ 1999
سنگربان افسانه ای دانمارکی تابستان 1999 پس از فتح سه گانه رویایی و آن بازگشت دراماتیک مقابل بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان، وداعی باشکوه داشت. او حالا داشت به چهارمین دهه زندگیش نزدیک می شد و می دانست که باید از فوتبال پر زحمت جزیره عقب بکشد. در نوامبر 1998 یعنی 9 ماه پیش از جدایی، او فاش کرده بود که من بین مسابقات به زمان بیش تری برای بازیابی نیاز دارم، بیش از آنچه در انگلستان در اختیار دارم. واقعا پشیمانم اما شاید تصمیم به رفتن از انگلستان بگیرم. او تصمیمش را با پیوستن با اسپورتینگ لیسبون عملی کرد و فرگی رفتن او را به حفره ای بزرگ تشبیه کرد و همان طور که مربی یونایتد پیش بینی کرده بود مارک بوسنیچ، فابین بارتز و تیم هاوارد تا سر رسیدن ادوین فان درسار در سال 2005 هیچ یک نتوانستند حفره درون دروازه شیاطین سرخ اولدترافورد را پر کنند.
یاپ استام/ 2001
یاپ استام در سال 1998 از آیندهوون به اولدترافورد آمد و در حالیکه دوران موفقی را در باشگاه جدید سپری می کرد، فروش شوک برانگیز او به لاتزیو در سال 2001 همه را متحیر کرد. او همان سال در زندگینامه اش «سر به سر» که در نشریه میرور چاپ شد با یونایتدها تسویه حساب کرد. او برادران نویل را «خیار چمبرهای متحرک» خواند و فاش کرد که فرگوسن بدون اجازه آیندهوون با او مذاکره کرده بود. فرگوسن هم توجیه کرد که پول فروش 5/16 میلیون پوندی او به لاتزیو بیشتر از خود استام به درد باشگاه می خورد اما در سال 2007 با پشیمانی اعلام کرد از نقطه نظر بازی، فروش او اشتباه بود چرا که یاپ هنوز به خوبی برای آژاکس بازی می کند.
دیوید بکام/ 2003
همه ماجرای طلاق بکام و فرگی را می دانیم؛ شماره 7 مشهور شیاطین از یک بچه مزلف تیم های پایه کارینگتون منچستر، تبدیل به یک ابر ستاره جهان چه در عالم فوتبال و چه دنیای سرگرمی ها شد. فرگی در ابتدای کار بکام در یونایتد، او را به خاطر آنکه خودش را وقف فوتبال کرده بود و از رسانه ها پرهیز می کرد، می ستود ولی در روزهای آخر بکام تبدیل به یک غول غیر قابل مهار رسانه ای در مقابل سرالکس شده بود و در نهایت فرگی که خود را حاکم بلامنازع و چهره اول اولدترافورد می دانست، و واقعیت هم طی تمامی این 27 سال همین بوده و لا غیر، همان برخوردی را با ابر ستاره اش کرد که با یک «سوسک مزاحم آشپزخانه »می کرد. او در سال 2003 آن لنگه کفش معروف را در رختکن حواله بکام کرد و پس از آنکه در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان حاضر شد به شماره 7 سرکش خود بازی ندهد ولی به رئال مادرید ببازد، سرانجام او را هم با بالاترین قیمت ممکن به کهکشانی ها فروخت. فروش ستاره ای که فرگوسن در موردش گفته بود اگر آخر دنیا باشد و او یک تفنگ با دو گلوله در اختیار داشته باشد یکی را به قلب ونگر می زند و دومی را به مغز ویکتوریا که بکام را از او و تاریخ منچستر یونایتد گرفت.
روی کین/ 2005
وقتی در 34 سالگی باشگاه محبوبش را ترک می کرد، حقیقتا ترسناک ترین بازیکنی بود که یونایتد به خود دیده بود و در واقع به همین دلیل بود که فرگوسن او را کنار گذاشت. فرگی پس از یک دهه استفاده چماق گونه از هافبک دفاعی بزرگش برای سرکوب همه صداها در رختکن و درون زمین متوجه شده بود که نمی تواند روی یک بازیکن پا به سن گذاشته به عنوان رهبر نسلی شامل ریو فردیناند، دارن فلچر، آلن اسمیت و جان اوشی حساب کند به ویژه که همه اینها از رفتار تحکم آمیز کین رنجیده خاطر شده بودند. دورانی بود که یونایتد هم در حال افول به نظر می رسید و هواداران در یک شعار نوشته بزرگ خواهان پایان یافتن عصر فرگی بودند که او را در شکست خانگی یک بر صفر مقابل بلکبرن به رهبری مارک هیوز «هو»کردند پس کین در 18 نوامبر 2005 مثل همیشه خود را قربانی سرمربیش کرد. بهانه این وداع درگیری لفظی او با کارلوس کرش، دستیار و سوگلی جدید پرتغالی فرگی بود. برای جایگزینی کاپیتان ایرلندی گزینه های کم و یا به عبارت بهتر بی کیفیتی مثل اریک جمبا جمبا و کلبرسون به خدمت گرفته شدند ولی در نهایت جای او توسط بازیکنان زحمتکشی مثل دارن فلچر و جان اوشی پر شد.
رود فان نیستلروی/ 2006
مهاجم بزرگ آیندهوون با لقب «فان باستن جدید» در بهار 2000 به منچستر آمد و درست فردای تست پزشکی، ناگهان فاش شد که رباط زانویش کشیده شده که این موضوع، 9 ماه او را از میادین دور نگاه داشت و آیندهوون را به شدت عصبانی کرد اما فان نیستلروی این غیبت 9 ماهه ابتدای حضور در اولدترافورد را به خوبی جبران کرد تا توجه و احترام فرگی در این مدت و عیادت ها و دعوت هایی که از او شده بود را تلافی کرده باشد. البته دعوت از نیستلروی برای تمرین با یونایتد دردسرهایی هم داشت، از آن جمله واکنش رئیس وقت آیندهوون بود که فرگی را چنین متهم می کرد:« او خیال می کند پادشاه فوتبال است.» البته وقتی که فرگوسن حاضر شد 14 میلیون پوند پول بابت یک مهاجم تازه از مصدومیت بازگشته بدهد، همه این اختلافات ختم به خیر شد. مهاجم هلندی با حمایت های فرگی تبدیل به یکی از خطرناک ترین مهاجمان تاریخ باشگاه شد اما 5 سال بعد در فینال جام اتحادیه 2006 وقتی که به نیمکت نشین لوییز ساها بدل شد، اعتراف کرد:« من داشتم منفجر می شدم و شروع کردم به التماس به فرگوسن، چون احساس می کردم ضربه روحی بدی خورده ام.» همان لحظه او فهمید که دیگر جایی در اولدترافورد ندارد و مثل بکام راه سانتیاگو برنابئو را در پیش گرفت.
کریس رونالدو / 2009
شایعات جدایی رونالدو به مدت 2 فصل بر اولدترافورد سایه انداخته بود، بازیکنی که کرویف او را حتی از جرج بست و دنیس لاو هم برتر می دانست در فصل 2008-2007 مجموعا 42 گل برای من.یو زد و لیگ برتر و لیگ قهرمانان اروپا را فتح کرد. از همان موقع پیدا بود که رونالدو چشم به راه روزهای درخشان تری در جنوب اروپاست و وفاداری اندکی به یونایتد دارد اما فرگوسن نمی خواست این را بپذیرد و چهارمین ستاره اش پس از بکام، نیستلروی و هاینتزه را به رئال بفرستد. او، فلورنتینو پرس، رئیس تازه بازگشته رئال، را یک حیوان خطاب کرد و گفت:« رونالدو؟ من حتی یک ویروس هم به آن حیوان نمی فروشم» البته او به قولش وفادار ماند و نه یک ویروس بلکه جواهری پرتغالی به ارزش 80 میلیون پوند را به فلورنتینو پرس فروخت.
منبع : ساکرنت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر