تاریخ: 24 آبان 89
علیرضا خطیبی
مرور مرداني كه پيراهن ذوب آهن را در فينال ليگ قهرمانان بر تن داشتند و عملكردشان مي تواند يكي از بهترين راه ها براي رسيدن جواب اين سوال باشد كه چرا ذوب آهن نتوانست آخرين غول را هم بكشد و قهرماني را جشن بگيرد و البته مهم تر اينكه چرا ذوب آهن اندك شباهتي به آن تيم متفكر ديدار با پوهانگ در كره جنوبي يا آن تيم مرموز و زيرك ملك فهد رياض نداشت؟ ذوب آهن قهرمان نشد چرا كه زير مجموعه اش يعني بازيكنان اين تيم در توكيو بيشتر به اجتماعي از اشباح سرگردان شباهت داشتند تا تيمي كه بتواند با انسجامش رقيب را به زانو زدن وا دارد. مردان ذوب آهن در فينال ليگ قهرمانان چه عملكردي داشتند كه باز هم گام آخر سبزها مثل هميشه با ناكامي عجين شد؟
شهاب گردان/7
نشان داد مي تواند حتي در بدترين روزها هم بدرخشد و جلوي بيش از سه گل خوردن تيمش را بگيرد. گردان روي هيچ كدام از گلهاي دريافت شده مقصر نبود ضمن اينكه چند واكنش عالي داشت و چند باري اگر نبود قدرت او در محاسبه و تخمين درست مكان فرود آمدن توپ، آن وقت ذوب آهن نتيجه بدتري مي گرفت. شايد تنها ايرادي كه بتوان به گردان گرفت اين باشد كه او نتوانست با فريادهايش در طول بازي خط دفاع بيشتر به پنير سوييسي شبيه ذوب آهن را هماهنگ كند، او نتوانست يا ديگر كاري از دستش بر نمي آمد؟
محمد حسيني/2
دوباره همان مدافعي شد كه فقط به گل زدن فكر مي كرد و قهرمان شدن. حسيني هرگز درك نكرد كه محل حضورش تبديل به يك فضاي بكر براي كره اي ها شده و باز هم اصرار بر نفوذ داشت. مضحك ترين صحنه هاي بازي لحظاتي بود كه او آماده ارسال از كناره ها مي شد و آن قدر زمان تلف مي كرد كه توپش نهايتا چند سانتيمتري جلوتر با برخورد به بازيكنان حريف راهي اوت مي شد. حسيني روي گل اول مقصر اصلي بود و شيرين كاري «علي دايي» وار او در دفع توپ بود كه ناكامي را استارت زد.
علي احمدي/2
واقعا سخت است كه همچنان مرد اصلي تركيب دفاعي باشي بدون اينكه نسبت به روز اول حضورت در تركيب اصلي و گرفتن جاي محمد صلصالي مصدوم اندكي پيشرفت در كارهايت ديده شود. پوشش هاي احمدي به فضاي خالي و بدون محمد حسيني ذوب آهن خيلي آماتوري بود به علاوه اينكه احمدي بدون شك تحت تاثير جو فينال و استاديوم مدرن توكيو قرار گرفته بود و تا سوت پايان نيشيمورا هم از آن بيرون نيامد. احمدي حريفش را خيلي كوچك انگاشته بود و براي مهارش كاملا آماتور گونه بازي كرد و تاوانش را خودش و متاسفانه ذوب آهن با هم دادند.
فرشيد طالبي/4
طالبي بهترين مرد دوم يك زوج مركز دفاع است و بي خيال ترين و بدترين انتخاب براي ليدر همين زوج شدن. او هرگز نتوانست در كنار احمدي آرامش فراموش ناشدني ومثال زدني خودش در كنار صلصالي را فراهم كند و در فينال هم چندان نتوانست مفيد باشد ولي تنها ذوب آهني اي بود كه بدون خطا توانست توپ مولينا را بگيرد ولي مانده ايم با آن حركت محير العقولش در لحطات پاياني پشت محوطه جريمه سئونگنام چه كنيم، واقعا طالبي فكر مي كرد آن ضربه راهي به چارچوب دارد و اصلا اگر هم داشته باشد به خط دروازه مي رسد؟
حسين ماهيني/7
چه قدر خوب بازي مي كند و چه قدر خوب در ذوب آهن جا افتاده است. ماهيني را مي توان يكي از بهترين ذوب آهني هاي ليگ قهرمانان لقب داد، مردي كه ساده بازي مي كند ولي اين ساده بازي كردنش هم ريزه كاري هاي خاصي در خود دارد، ريزه كاري هايي كه در همان دقايق ابتدايي به بازيكنان سئونگنام ثابت كرد حمله كردن از اين جناح را به فراموشي بسپارند و به سمت حسيني متمايل شوند. ماهيني نسبت به قبل بيشتر در كارهاي هجومي شركت مي كند و روي پرتاب هاي بلندش هم مي توان حساب ويژه باز كرد.
شاهين خيري/4
ذوب آهن براي اين بازي نياز به يك هافبك دفاعي نه فقط جنگنده بلكه بيشتر باهوش داشت تا با تخمين زدن نقشه حريف به سمت و سويي متمايل شود و اين مرد ويژه قطعا شاهين خيري نبود كه در لحظه تعويضش خواست نشان دهد به دليل مصدوميت از بازي بيرون مي رود ولي چنين موضوعي اصلا مطرح نبود. خيري در همان دقايق حضورش در ميدان هم خيلي دويد ولي اندك سودي از اين دوندگي به حساب تيمش واريز نشد. خيري به عنوان راس جلوي تيم دفاعي ذوب آهن كاملا تحت تاثير مردان هجومي حريف بود و كاري از پيش نبرد.
محمدرضا خلعتبري/6
آخ كه اگر آن توپ را گل مي كرد شايد حالا داشتيم روي ابرها سير مي كرديم ولي خلعتبري ناگهان به جاي حركت با توپ به سمت دروازه مكث كرد تا ضربه كم نقصش را ري ميونگ گوك به بيرون بفرستد و تير ذوب آهني ها به خطا برود هر چند خلعتبري بالاخره نيشش را به سئونگنام زد. شماره 9 تلاش زيادي كرد تا بتواند از بند سئونگنامي ها فرار كند ولي كره اي ها او را عالي شناخته بودند و چندان اجازه خودنمايي به او ندادند و ذوب آهن هم بدون درخشش ستاره هايش نتوانست كاري از پيش ببرد.
مهدي رجب زاده/1
ذوب آهن بدون او هم با همين نتيجه شكست مي خورد و اندك تغييري در روند بازي به وجود نمي آمد لااقل اين بهانه را داشتيم كه 10 نفره بوديم. مهدي رجب زاده در تمام دقايقي كه در زمين حضور داشت يك بيكاره محض بود و ابراهيم زاده بايستي خيلي زودتر تعويضش مي كرد تا زمان را بابت اينكه شايد بالاخره فرجي شود و رجب زاده چيزي نشان بدهد از بين نرود. ناتواني او در ميانه ميدان بود كه باعث شد ذوب آهن حركت هجومي خاصي نشان ندهد و در حملات حريف هم اصولا رجب زاده كاري پيش نمي برد.
قاسم حدادي فر/7
مي توان در زمره بهترين هاي زمين قرارش داد، يك هافبك پاسور همه كاره كه در ميانه ميدان ذوب آهن تلاش كرد هم خودش باشد و هم قدري مهدي كارهاي رجب زاده را انجام بدهد تا چرخ ذوبي ها در استراتژيك ترين منطقه بازي نلنگد. پاس هاي حدادي فر و به خصوص تغييرات مداوم جايش در تمام خط عرضي زمين بارها تمركز دفاعي سئونگنام را بر هم زد. ذوب آهن اگر چند قاسم حدادي فر ديگر داشت مي توانست در فينال بهتر نشان دهد. نمايش قاسم حدادي فر ما را به داشتن پاسور قهاري در تيم ملي اميدوار كرده است.
محمد قاضي/3
يك نمايش ضعيف ديگر از مردي كه مدتهاست با همين سبك و سياق بازي مي كند، مردي كه در بحراني ترين لحظات بازي كه ذوب آهن مي خواهد گل دوم را بزند و به بازي برگردد توپ را در ميانه زمين رها مي كند تا به دست حريف بيفتد ولي خودش به سمت بازيكني مي رود كه به زعم او رويش خطا كرده است و اين يعني آماتوريت محض مردي كه براي ذوب آهن كار خاصي انجام نداده و در توكيو زوج ويرانگري را در كنار مهدي رجب زاده عليه ذوب آهن و به نفع مردان مياني كره ساخته بود.
ايگور كاسترو/5
در بند مدافعان سئونگنام گير افتاد و هر چه تلاش كرد تا خودش را از اين مهلكه نجات دهد موفق نبود هر چند روي صحنه گل باز هم توانمندي هايش را نشان داد و بالاخره خودش را از كمند كاپيتان سئونگنام خارج كرد. شماره 15 در توكيو اندك شباهتي به آن بازيكن همه فن حريف و ستاره درخشان ذوب آهن در مراحل قبلي نداشت و وقتي ستاره ها نمي درخشند نبايد منتظر معجزه و پيروزي ماند. سرمربي سئونگنام بهتر از هر كس ديگري كاسترو را شناخته بود و نيش تهاجميش را به بدترين شكل ممكن كشيد و از بين برد.
سينا عشوري/5
اندك شكي نبايد داشت كه با آن هافبك دفاعي درخشان و استعداد بالقوه فصل قبل فرق دارد و بابت بازي نكردن در تركيب اصلي، به هر دليلي، اين قدر ناراحت است كه تمركزش را از دست بدهد. عشوري به جاي خيري وارد زمين شد تا به ميانه ميدان ذوب آهن و فضاهاي خالي فراوان آن سر و ساماني بدهد ولي چندان در اين امر موفق نشان نداد. شماره 17 به واسطه عصبيتش يك كارت زرد هم گرفت تا با جميع جهات بتوان نامش را در ليست ناكامان همپاي خيري و فرهادي ولي بالاتر از رجب زاده و قاضي قرار داد.
اسماعيل فرهادي/4
هماني كه انتظار داشتيم، بازيكني كه چندان در جريان بازي نباشد و نتواند از پوئن مثبتش يعني سرعت استفاده خاصي ببرد ولي در هر حال بهتر از رجب زاده بود و حداقل ذوب آهن را يازده نفره كرد. فرهادي ليگ قهرمانان آسيا بازيكن ضعيف تري نسبت به شماره 10 در ليگ برتر است و گويا در ژانرقاره اي هنوز نتوانسته با حضور در خط سوم هماهنگ شود و به وظايف جديد خو بگيرد. او در دقايق حضورش كار خاصي انجام نداد و چندان هم در جريان بازي ديده نشد به جز يك ضربه از راه دور كه به كرنر رفت.
محمد صلصالي/4
علت به بازي آمدن او در لحظات پاياني كه ذوب آهن با نتيجه سه بر يك از حريف عقب است آن هم به جاي ايگور كاستروي تمام هجومي را فقط خود ابراهيم زاده مي داند. صلصالي هم چندان در بازي ديده نشد و به جز يكي، دو باري زير توپ زدن كار خاصي انجام نداد كه بتوان راجع به آن نوشت. گمانه زني ها از اين موضوع حكايت داشت كه او در فينال از ابتدا بازي مي كند ولي كاپيتان صلصالي روي نيمكت نشست تا خم و راست شدن خط دفاعي ذوب آهن را با هر حمله سئونگنام مشاهده كند.
منصور ابراهيم زاده/1
به هيچ وجه مردي نبود كه منتظرش بوديم، مردي كه هرگز آن لبخند مرموز را گوشه لبش نديديم و هر بار كه دوربين روي صورتش زوم مي كرد، نگراني اي كه در چهره اش موج مي زد بيشتر از قبل عذاب مان مي داد و اميدواري هاي مان را كم و كمتر مي كرد. ابراهيم زاده روي نيمكت به بدترين شكل ممكن دوئل تفكرات را به سرمربي سئونگنام واگذار كرد؛ حتي بدتر از نتيجه اي كه تيمش در زمين گرفت. تيم او در المپيك توكيو چيز خاصي براي ارائه كردن نداشت و حتي بهترين خط دفاع ليگ قهرمانان هم نبود.
ذوب آهن/3
باز هم در كليدي ترين بازي ممكن دستش را به نشانه تسليم بالا برد و به نايب قهرماني بسنده كرد در حاليكه لياقتش را داشت كه جام قهرماني را بالاي سر ببرد ولي امان از آن همه غروري كه در ساق هاي بازيكنانش و روي نيمكتش موج مي زد. ذوب آهن قبل از سوت شروع داور ژاپني بازي را باخت، آن جايي كه همه از برتريش در همه زمينه، آن قدر گفتند و نوشتند كه رقيب در نظر اين تيم كوچك آمد غافل از اينكه دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد، اعتماد به نفس بالا كار دست «جگر گوشه» داد.
علیرضا خطیبی
مرور مرداني كه پيراهن ذوب آهن را در فينال ليگ قهرمانان بر تن داشتند و عملكردشان مي تواند يكي از بهترين راه ها براي رسيدن جواب اين سوال باشد كه چرا ذوب آهن نتوانست آخرين غول را هم بكشد و قهرماني را جشن بگيرد و البته مهم تر اينكه چرا ذوب آهن اندك شباهتي به آن تيم متفكر ديدار با پوهانگ در كره جنوبي يا آن تيم مرموز و زيرك ملك فهد رياض نداشت؟ ذوب آهن قهرمان نشد چرا كه زير مجموعه اش يعني بازيكنان اين تيم در توكيو بيشتر به اجتماعي از اشباح سرگردان شباهت داشتند تا تيمي كه بتواند با انسجامش رقيب را به زانو زدن وا دارد. مردان ذوب آهن در فينال ليگ قهرمانان چه عملكردي داشتند كه باز هم گام آخر سبزها مثل هميشه با ناكامي عجين شد؟
شهاب گردان/7
نشان داد مي تواند حتي در بدترين روزها هم بدرخشد و جلوي بيش از سه گل خوردن تيمش را بگيرد. گردان روي هيچ كدام از گلهاي دريافت شده مقصر نبود ضمن اينكه چند واكنش عالي داشت و چند باري اگر نبود قدرت او در محاسبه و تخمين درست مكان فرود آمدن توپ، آن وقت ذوب آهن نتيجه بدتري مي گرفت. شايد تنها ايرادي كه بتوان به گردان گرفت اين باشد كه او نتوانست با فريادهايش در طول بازي خط دفاع بيشتر به پنير سوييسي شبيه ذوب آهن را هماهنگ كند، او نتوانست يا ديگر كاري از دستش بر نمي آمد؟
محمد حسيني/2
دوباره همان مدافعي شد كه فقط به گل زدن فكر مي كرد و قهرمان شدن. حسيني هرگز درك نكرد كه محل حضورش تبديل به يك فضاي بكر براي كره اي ها شده و باز هم اصرار بر نفوذ داشت. مضحك ترين صحنه هاي بازي لحظاتي بود كه او آماده ارسال از كناره ها مي شد و آن قدر زمان تلف مي كرد كه توپش نهايتا چند سانتيمتري جلوتر با برخورد به بازيكنان حريف راهي اوت مي شد. حسيني روي گل اول مقصر اصلي بود و شيرين كاري «علي دايي» وار او در دفع توپ بود كه ناكامي را استارت زد.
علي احمدي/2
واقعا سخت است كه همچنان مرد اصلي تركيب دفاعي باشي بدون اينكه نسبت به روز اول حضورت در تركيب اصلي و گرفتن جاي محمد صلصالي مصدوم اندكي پيشرفت در كارهايت ديده شود. پوشش هاي احمدي به فضاي خالي و بدون محمد حسيني ذوب آهن خيلي آماتوري بود به علاوه اينكه احمدي بدون شك تحت تاثير جو فينال و استاديوم مدرن توكيو قرار گرفته بود و تا سوت پايان نيشيمورا هم از آن بيرون نيامد. احمدي حريفش را خيلي كوچك انگاشته بود و براي مهارش كاملا آماتور گونه بازي كرد و تاوانش را خودش و متاسفانه ذوب آهن با هم دادند.
فرشيد طالبي/4
طالبي بهترين مرد دوم يك زوج مركز دفاع است و بي خيال ترين و بدترين انتخاب براي ليدر همين زوج شدن. او هرگز نتوانست در كنار احمدي آرامش فراموش ناشدني ومثال زدني خودش در كنار صلصالي را فراهم كند و در فينال هم چندان نتوانست مفيد باشد ولي تنها ذوب آهني اي بود كه بدون خطا توانست توپ مولينا را بگيرد ولي مانده ايم با آن حركت محير العقولش در لحطات پاياني پشت محوطه جريمه سئونگنام چه كنيم، واقعا طالبي فكر مي كرد آن ضربه راهي به چارچوب دارد و اصلا اگر هم داشته باشد به خط دروازه مي رسد؟
حسين ماهيني/7
چه قدر خوب بازي مي كند و چه قدر خوب در ذوب آهن جا افتاده است. ماهيني را مي توان يكي از بهترين ذوب آهني هاي ليگ قهرمانان لقب داد، مردي كه ساده بازي مي كند ولي اين ساده بازي كردنش هم ريزه كاري هاي خاصي در خود دارد، ريزه كاري هايي كه در همان دقايق ابتدايي به بازيكنان سئونگنام ثابت كرد حمله كردن از اين جناح را به فراموشي بسپارند و به سمت حسيني متمايل شوند. ماهيني نسبت به قبل بيشتر در كارهاي هجومي شركت مي كند و روي پرتاب هاي بلندش هم مي توان حساب ويژه باز كرد.
شاهين خيري/4
ذوب آهن براي اين بازي نياز به يك هافبك دفاعي نه فقط جنگنده بلكه بيشتر باهوش داشت تا با تخمين زدن نقشه حريف به سمت و سويي متمايل شود و اين مرد ويژه قطعا شاهين خيري نبود كه در لحظه تعويضش خواست نشان دهد به دليل مصدوميت از بازي بيرون مي رود ولي چنين موضوعي اصلا مطرح نبود. خيري در همان دقايق حضورش در ميدان هم خيلي دويد ولي اندك سودي از اين دوندگي به حساب تيمش واريز نشد. خيري به عنوان راس جلوي تيم دفاعي ذوب آهن كاملا تحت تاثير مردان هجومي حريف بود و كاري از پيش نبرد.
محمدرضا خلعتبري/6
آخ كه اگر آن توپ را گل مي كرد شايد حالا داشتيم روي ابرها سير مي كرديم ولي خلعتبري ناگهان به جاي حركت با توپ به سمت دروازه مكث كرد تا ضربه كم نقصش را ري ميونگ گوك به بيرون بفرستد و تير ذوب آهني ها به خطا برود هر چند خلعتبري بالاخره نيشش را به سئونگنام زد. شماره 9 تلاش زيادي كرد تا بتواند از بند سئونگنامي ها فرار كند ولي كره اي ها او را عالي شناخته بودند و چندان اجازه خودنمايي به او ندادند و ذوب آهن هم بدون درخشش ستاره هايش نتوانست كاري از پيش ببرد.
مهدي رجب زاده/1
ذوب آهن بدون او هم با همين نتيجه شكست مي خورد و اندك تغييري در روند بازي به وجود نمي آمد لااقل اين بهانه را داشتيم كه 10 نفره بوديم. مهدي رجب زاده در تمام دقايقي كه در زمين حضور داشت يك بيكاره محض بود و ابراهيم زاده بايستي خيلي زودتر تعويضش مي كرد تا زمان را بابت اينكه شايد بالاخره فرجي شود و رجب زاده چيزي نشان بدهد از بين نرود. ناتواني او در ميانه ميدان بود كه باعث شد ذوب آهن حركت هجومي خاصي نشان ندهد و در حملات حريف هم اصولا رجب زاده كاري پيش نمي برد.
قاسم حدادي فر/7
مي توان در زمره بهترين هاي زمين قرارش داد، يك هافبك پاسور همه كاره كه در ميانه ميدان ذوب آهن تلاش كرد هم خودش باشد و هم قدري مهدي كارهاي رجب زاده را انجام بدهد تا چرخ ذوبي ها در استراتژيك ترين منطقه بازي نلنگد. پاس هاي حدادي فر و به خصوص تغييرات مداوم جايش در تمام خط عرضي زمين بارها تمركز دفاعي سئونگنام را بر هم زد. ذوب آهن اگر چند قاسم حدادي فر ديگر داشت مي توانست در فينال بهتر نشان دهد. نمايش قاسم حدادي فر ما را به داشتن پاسور قهاري در تيم ملي اميدوار كرده است.
محمد قاضي/3
يك نمايش ضعيف ديگر از مردي كه مدتهاست با همين سبك و سياق بازي مي كند، مردي كه در بحراني ترين لحظات بازي كه ذوب آهن مي خواهد گل دوم را بزند و به بازي برگردد توپ را در ميانه زمين رها مي كند تا به دست حريف بيفتد ولي خودش به سمت بازيكني مي رود كه به زعم او رويش خطا كرده است و اين يعني آماتوريت محض مردي كه براي ذوب آهن كار خاصي انجام نداده و در توكيو زوج ويرانگري را در كنار مهدي رجب زاده عليه ذوب آهن و به نفع مردان مياني كره ساخته بود.
ايگور كاسترو/5
در بند مدافعان سئونگنام گير افتاد و هر چه تلاش كرد تا خودش را از اين مهلكه نجات دهد موفق نبود هر چند روي صحنه گل باز هم توانمندي هايش را نشان داد و بالاخره خودش را از كمند كاپيتان سئونگنام خارج كرد. شماره 15 در توكيو اندك شباهتي به آن بازيكن همه فن حريف و ستاره درخشان ذوب آهن در مراحل قبلي نداشت و وقتي ستاره ها نمي درخشند نبايد منتظر معجزه و پيروزي ماند. سرمربي سئونگنام بهتر از هر كس ديگري كاسترو را شناخته بود و نيش تهاجميش را به بدترين شكل ممكن كشيد و از بين برد.
سينا عشوري/5
اندك شكي نبايد داشت كه با آن هافبك دفاعي درخشان و استعداد بالقوه فصل قبل فرق دارد و بابت بازي نكردن در تركيب اصلي، به هر دليلي، اين قدر ناراحت است كه تمركزش را از دست بدهد. عشوري به جاي خيري وارد زمين شد تا به ميانه ميدان ذوب آهن و فضاهاي خالي فراوان آن سر و ساماني بدهد ولي چندان در اين امر موفق نشان نداد. شماره 17 به واسطه عصبيتش يك كارت زرد هم گرفت تا با جميع جهات بتوان نامش را در ليست ناكامان همپاي خيري و فرهادي ولي بالاتر از رجب زاده و قاضي قرار داد.
اسماعيل فرهادي/4
هماني كه انتظار داشتيم، بازيكني كه چندان در جريان بازي نباشد و نتواند از پوئن مثبتش يعني سرعت استفاده خاصي ببرد ولي در هر حال بهتر از رجب زاده بود و حداقل ذوب آهن را يازده نفره كرد. فرهادي ليگ قهرمانان آسيا بازيكن ضعيف تري نسبت به شماره 10 در ليگ برتر است و گويا در ژانرقاره اي هنوز نتوانسته با حضور در خط سوم هماهنگ شود و به وظايف جديد خو بگيرد. او در دقايق حضورش كار خاصي انجام نداد و چندان هم در جريان بازي ديده نشد به جز يك ضربه از راه دور كه به كرنر رفت.
محمد صلصالي/4
علت به بازي آمدن او در لحظات پاياني كه ذوب آهن با نتيجه سه بر يك از حريف عقب است آن هم به جاي ايگور كاستروي تمام هجومي را فقط خود ابراهيم زاده مي داند. صلصالي هم چندان در بازي ديده نشد و به جز يكي، دو باري زير توپ زدن كار خاصي انجام نداد كه بتوان راجع به آن نوشت. گمانه زني ها از اين موضوع حكايت داشت كه او در فينال از ابتدا بازي مي كند ولي كاپيتان صلصالي روي نيمكت نشست تا خم و راست شدن خط دفاعي ذوب آهن را با هر حمله سئونگنام مشاهده كند.
منصور ابراهيم زاده/1
به هيچ وجه مردي نبود كه منتظرش بوديم، مردي كه هرگز آن لبخند مرموز را گوشه لبش نديديم و هر بار كه دوربين روي صورتش زوم مي كرد، نگراني اي كه در چهره اش موج مي زد بيشتر از قبل عذاب مان مي داد و اميدواري هاي مان را كم و كمتر مي كرد. ابراهيم زاده روي نيمكت به بدترين شكل ممكن دوئل تفكرات را به سرمربي سئونگنام واگذار كرد؛ حتي بدتر از نتيجه اي كه تيمش در زمين گرفت. تيم او در المپيك توكيو چيز خاصي براي ارائه كردن نداشت و حتي بهترين خط دفاع ليگ قهرمانان هم نبود.
ذوب آهن/3
باز هم در كليدي ترين بازي ممكن دستش را به نشانه تسليم بالا برد و به نايب قهرماني بسنده كرد در حاليكه لياقتش را داشت كه جام قهرماني را بالاي سر ببرد ولي امان از آن همه غروري كه در ساق هاي بازيكنانش و روي نيمكتش موج مي زد. ذوب آهن قبل از سوت شروع داور ژاپني بازي را باخت، آن جايي كه همه از برتريش در همه زمينه، آن قدر گفتند و نوشتند كه رقيب در نظر اين تيم كوچك آمد غافل از اينكه دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد، اعتماد به نفس بالا كار دست «جگر گوشه» داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر