تاریخ: 28 مهر89
علیرضا خطیبی
چه انتقام شیرینی گرفتیم، چه قدر لذت بخش بود رسیدن به فینال لیگ قهرمانان را با هلهله روی نعش عربستان جشن بگیریم و با شکست دادن تیمی که در تاریخ لیگ قهرمانان حتی یک بار، درست خواندید حتی یک بار در ملک فهد شکست نخورده بود اما ذوب آهن یک بازی فوق العاده حرفه ای را انجام داد، بازی ای که فقط با تکیه بر آن می شد الهلال را حذف کرد و حال منصور ابراهیم زاده و همه ما ایرانی ها بادی در غبغب می اندازیم و دست های مان را به سمت تیمی نشانه می رویم که در ملک فهد، همه فوتبال ایران بود و الحق که آبروداری کرد. ذوب آهن به فینال لیگ قهرمانان رسیده و حالا که به پشت سر نگاه می کنیم، لشکری از بزرگان و نامداران را می بینیم که روبروی این تیم سر تعظیم فرود آوردند و له شدند؛ بنیادکار ازبکستان با لوییس فیلیپه اسکولاری، الاتحاد عربستان با کالدرون، پوهانگ استیلرز کره جنوبی که مدافع عنوان قهرمانی بود و حالا هم الهلال با اریک گرتس و داشتن آن همه بازیکن گران قیمت. ولی این سیاهه را نبندید، جای قربانی دیگری هم خالی است و ما از همین امروز و در فاصله سه هفته تا فینال توکیو با قدرت می نویسیم که سئونگنام قربانی آخر غول کش سبز رنگی است که آمده فوتبال ایران را از کنج عزلت به در آورد. آن لحظاتی که شاهین خیری و سینا عشوری در پایان بازی آن خوشحالی را انجام می دادند فقط و تنها فقط به یک چیز فکر می کردیم، این خوشحالی جواب آن خوشحالی هشت فروردین 1388 در ورزشگاه آزادی بود. صدای علیفر می لرزید و ما در آن، وقار حماسه را می دیدیم وقتی می گفت الهلال صفر و ذوب آهن دو.
گرتس اشتباه کرد، او استارت این گاف را در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی رفت زد، آنجا که گفت تیمش در بازی برگشت چهار گل می زند ولی تیم او در 180 دقیقه حتی نتوانست از روی نقطه پنالتی به تور برسد در حالی که ذوب آهن برای هر بازی یک گل کنار گذاشته بود. گرتس حریفش را خیلی کوچک انگاشت و ابراهیم زاده را به هیچ گرفت اما در تمام 90 دقیقه بازی برگشت نتوانست تاکتیکی برای مهار ایگور کاسترو و محمدرضا خلعتبری فراهم کند.
کاسترو گلی زد که شاید فقط وحید شمسایی می توانست بزند، یک چرخش عالی و ضربه ای که حرف نداشت. خلعتبری یک پاس گل داد و دقیقا در لحظاتی که الهلال می خواست حلقه محاصره را تنگ و تنگ تر کند با رندی خاصی، لی یونگ پیو را به کارت قرمز دعوت کرد. این دو نفر را می توان ستارگان بی چون و چرای ذوب آهن در فاز هجوم دانست، دو نفری که یک تنه طومار دفاع الهلال را پیچیدند و اجازه ندادند «زعمای» عرب با خیال راحت به حمله فکر کنند. اما انتخاب ما برای ستاره میدان مرد دیگری است، حسین ماهینی که بی نقص بی نقص بود و فقط یک بار مقابل شلهوب دریبل خورد. شماره 25 همه ضربات سر را زد و هرگز کم نیاورد. از شهاب گردان هم باید نوشت که وقتی این بار لیست تیم ملی برای بازی با نیجریه اعلام شود، می بیند که همه او را دیده اند و دیگر کسی نمی تواند او و شایستگی هایش را انکار کند.
ذوب آهن هرگز به دفاع صرف نپرداخت و شاید ناسیونالیستی باشد اما موقعیت گل هم به اندازه خودش داشت، آن ضربه ایستگاهی حدادی فر، آن شوت قاضی و آن دو موقعیتی که دروازه بان الهلال از خلعتبری گرفت. ابراهیم زاده برای سه بازیکن تیمش شرح وظیفه جدیدی نوشت، مهدی رجب زاده و قاسم حدادی فر و محمد قاضی وظیفه داشتند وقتی توپ در اختیار الهلال است به زمین خودی بیایند و به کارهای دفاعی بپردازند تا برتری عددی در همه حال به سود ذوب آهن شود. حدادی فر به مرکز متمایل می شد تا کنار خیری قرار بگیرد. رجب زاده به راست می رفت تا کمک حال حسینی شود و قاضی، بدترین بازیکن ذوب آهن بدون شک، در کنار حسین ماهینی قرار می گرفت و گرتس گول همین عقب نشینی را خورد. این سه نفر اما به واسطه سرعت بالایشان بلافاصله وقتی مالکیت توپ عوض می شد به زمین الهلال می آمدند تا باز هم در کنار خلعتبری و کاسترو باشند و برتری عددی به سود ذوب آهن شود. در حقیقت ذوب آهن با 9 بازیکن دفاع می کرد و با پنج بازیکن حمله و باید اعتراف کرد که اجرای چنین سیستم بازی ای آن هم در گرمای عربستان و شرایط شرجی ریاض توان بالایی می طلبد که خوشبختانه ذوب آهن آن را به غایت داشت. ذوب آهن به فینال رسیده و حالا فرصت دارد که لختی با بازی در لیگ برتر و جام حذفی استراحت کند. دوست داریم منصور ابراهیم زاده وقتی با خودش خلوت کرد اندکی هم به این سوال بیندیشد؛ نظر او درباره رسیدن به یک سه گانه چیست؟ ذوب آهن این توانایی را دارد که وقتی خواست لیگ بعدی را استارت بزند یک پسوند جلوی اسمش باشد، ذوب آهن افسانه ای.
علیرضا خطیبی
چه انتقام شیرینی گرفتیم، چه قدر لذت بخش بود رسیدن به فینال لیگ قهرمانان را با هلهله روی نعش عربستان جشن بگیریم و با شکست دادن تیمی که در تاریخ لیگ قهرمانان حتی یک بار، درست خواندید حتی یک بار در ملک فهد شکست نخورده بود اما ذوب آهن یک بازی فوق العاده حرفه ای را انجام داد، بازی ای که فقط با تکیه بر آن می شد الهلال را حذف کرد و حال منصور ابراهیم زاده و همه ما ایرانی ها بادی در غبغب می اندازیم و دست های مان را به سمت تیمی نشانه می رویم که در ملک فهد، همه فوتبال ایران بود و الحق که آبروداری کرد. ذوب آهن به فینال لیگ قهرمانان رسیده و حالا که به پشت سر نگاه می کنیم، لشکری از بزرگان و نامداران را می بینیم که روبروی این تیم سر تعظیم فرود آوردند و له شدند؛ بنیادکار ازبکستان با لوییس فیلیپه اسکولاری، الاتحاد عربستان با کالدرون، پوهانگ استیلرز کره جنوبی که مدافع عنوان قهرمانی بود و حالا هم الهلال با اریک گرتس و داشتن آن همه بازیکن گران قیمت. ولی این سیاهه را نبندید، جای قربانی دیگری هم خالی است و ما از همین امروز و در فاصله سه هفته تا فینال توکیو با قدرت می نویسیم که سئونگنام قربانی آخر غول کش سبز رنگی است که آمده فوتبال ایران را از کنج عزلت به در آورد. آن لحظاتی که شاهین خیری و سینا عشوری در پایان بازی آن خوشحالی را انجام می دادند فقط و تنها فقط به یک چیز فکر می کردیم، این خوشحالی جواب آن خوشحالی هشت فروردین 1388 در ورزشگاه آزادی بود. صدای علیفر می لرزید و ما در آن، وقار حماسه را می دیدیم وقتی می گفت الهلال صفر و ذوب آهن دو.
گرتس اشتباه کرد، او استارت این گاف را در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی رفت زد، آنجا که گفت تیمش در بازی برگشت چهار گل می زند ولی تیم او در 180 دقیقه حتی نتوانست از روی نقطه پنالتی به تور برسد در حالی که ذوب آهن برای هر بازی یک گل کنار گذاشته بود. گرتس حریفش را خیلی کوچک انگاشت و ابراهیم زاده را به هیچ گرفت اما در تمام 90 دقیقه بازی برگشت نتوانست تاکتیکی برای مهار ایگور کاسترو و محمدرضا خلعتبری فراهم کند.
کاسترو گلی زد که شاید فقط وحید شمسایی می توانست بزند، یک چرخش عالی و ضربه ای که حرف نداشت. خلعتبری یک پاس گل داد و دقیقا در لحظاتی که الهلال می خواست حلقه محاصره را تنگ و تنگ تر کند با رندی خاصی، لی یونگ پیو را به کارت قرمز دعوت کرد. این دو نفر را می توان ستارگان بی چون و چرای ذوب آهن در فاز هجوم دانست، دو نفری که یک تنه طومار دفاع الهلال را پیچیدند و اجازه ندادند «زعمای» عرب با خیال راحت به حمله فکر کنند. اما انتخاب ما برای ستاره میدان مرد دیگری است، حسین ماهینی که بی نقص بی نقص بود و فقط یک بار مقابل شلهوب دریبل خورد. شماره 25 همه ضربات سر را زد و هرگز کم نیاورد. از شهاب گردان هم باید نوشت که وقتی این بار لیست تیم ملی برای بازی با نیجریه اعلام شود، می بیند که همه او را دیده اند و دیگر کسی نمی تواند او و شایستگی هایش را انکار کند.
ذوب آهن هرگز به دفاع صرف نپرداخت و شاید ناسیونالیستی باشد اما موقعیت گل هم به اندازه خودش داشت، آن ضربه ایستگاهی حدادی فر، آن شوت قاضی و آن دو موقعیتی که دروازه بان الهلال از خلعتبری گرفت. ابراهیم زاده برای سه بازیکن تیمش شرح وظیفه جدیدی نوشت، مهدی رجب زاده و قاسم حدادی فر و محمد قاضی وظیفه داشتند وقتی توپ در اختیار الهلال است به زمین خودی بیایند و به کارهای دفاعی بپردازند تا برتری عددی در همه حال به سود ذوب آهن شود. حدادی فر به مرکز متمایل می شد تا کنار خیری قرار بگیرد. رجب زاده به راست می رفت تا کمک حال حسینی شود و قاضی، بدترین بازیکن ذوب آهن بدون شک، در کنار حسین ماهینی قرار می گرفت و گرتس گول همین عقب نشینی را خورد. این سه نفر اما به واسطه سرعت بالایشان بلافاصله وقتی مالکیت توپ عوض می شد به زمین الهلال می آمدند تا باز هم در کنار خلعتبری و کاسترو باشند و برتری عددی به سود ذوب آهن شود. در حقیقت ذوب آهن با 9 بازیکن دفاع می کرد و با پنج بازیکن حمله و باید اعتراف کرد که اجرای چنین سیستم بازی ای آن هم در گرمای عربستان و شرایط شرجی ریاض توان بالایی می طلبد که خوشبختانه ذوب آهن آن را به غایت داشت. ذوب آهن به فینال رسیده و حالا فرصت دارد که لختی با بازی در لیگ برتر و جام حذفی استراحت کند. دوست داریم منصور ابراهیم زاده وقتی با خودش خلوت کرد اندکی هم به این سوال بیندیشد؛ نظر او درباره رسیدن به یک سه گانه چیست؟ ذوب آهن این توانایی را دارد که وقتی خواست لیگ بعدی را استارت بزند یک پسوند جلوی اسمش باشد، ذوب آهن افسانه ای.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر