تيم تشنه آقاي قلعه نويي
عليرضا خطيبي
حالا مي توان بهتر فهميد چرا اولتراهاي آبي هنوز هم بابت روزهاي حضور امير قلعه نويي كامشان شيرين است و نشستن هيچ مربي ديگري را روي اين «ملك»، تاب نمي آورند و براي آنها، امير قلعه نويي «يكي» است و هنوز هم منتظرند تا او برگردد، كه در برگشتنش اندكي شك نكنيد، و جام قهرماني را بالاي سرشان ببرد. سپاهان تا دقيقه سوم اوقات اضافه از مهمانش عقب است اما وقتي تورج حق وردي در سوتش به نشانه پايان بازي مي دمد آنها همه سه امتياز را به حساب شان واريز كرده اند و قبل از استارت تعطيلات به پله دوم رسيده اند و اين است «تيم تشنه (دوست داشتيم بنويسيم «گرگ» ولي شايد كمي بي ادبانه بود و سانسور هم مي شد) آقاي قلعه نويي» كه تا لحظه آخر مي جنگد و حمله مي كند و اين است كه استقلالي ها وقتي توصيف پيروزي دراماتيك سپاهان بر فولاد را شنيدند به خاطرات خوش ليگ چهارم رفتند كه استقلال تازه از دقيقه 90 موتورش روشن مي شد و دقيقه 2+90 دروازه هر رقيبي را باز مي كرد، به روزي كه استقلال تا دقيقه 1+90 از ابومسلم در مشهد با دو گل عقب بود ولي در نهايت سه بر دو پيروز شد، به ان روز كه داربي را با گل دقيقه 2+90 پيروز قرباني برد و به آن روزهايي كه روي سكوها تازه از وقتي تابلوي وقت هاي اضافه بالا مي رفت، زندگي شروع مي شد. سپاهان اين چند هفته اخير منهاي بازي با ملوان تيمي بود كه نمايشش فقط يك نتيجه داشت، با اين نوع بازي فقط «امير قلعه نويي» مي تواند سرمربي اين تيم و فرمانده روي نيمكتش باشد. خدا را چه ديديد، شايد در اين جنگ زرگري مربي خارجي به جاي قطبي دوباره قلعه نويي به نيكت تيم ملي برسد، به جايي كه بايد يك حساب «كهنه» را صاف كند.
تركيب سپاهان كاملا عاقلانه بود ولي اگر چندان به درد نخورد مشكل از تفكر بازيكنان بود. قلعه نويي با قرار دادن جلال حسيني در سمت راست خط دفاع و بردن خسرو حيدري به خط هافبك، كه چه نمايش دلپذيري داشت و ثابت كرد فقط صمد مرفاوي مي دانسته بايد از او در كجا سود برد، تلاش كرد مقابل بختيار رحماني و آرش افشين سد مستحكمي ايجاد كند تا بلايي كه سر استقلال آمد در فولادشهر تكرار نشود ولي ديديم كه گل اول درست از همين فضا كليد خورد و اين يعني زوج بنگر و حسيني نتوانستند دكترين ذهني قلعه نويي را پياده كنند. هدف ديگر قلعه نويي از بازي دادن همزمان به بنگر و عقيلي و حسيني كاستن از وظايف دفاعي حاج صفي بود و ديديم كه شماره 28 بهترين نمايش تمام ليگ دهمش را اجرا كرد تا ثابت كند اگر بدون وظايف دفاعي بازي كند، مثل آن روزهايي كه لوكا بوناچيچ سرمربي سپاهان بود، چه مهره خلاق و خطرناكي است. البته نبايد از اين موضوع هم غافل شد كه مهدي جعفرپور در راس لوزي تهاجمي قرار گرفت تا بيشتر «بجنگد» و كمتر «طراحي» كند و با اين نوع بازي جلوي خط دفاع فولاد را براي جان واريو و حيدري خلوت كند. ديگر نكته مهم در ابتداي نيمه دوم اتفاق افتاد، قلعه نويي همان اول نيمه دوم يانوش را به بازي فرستاد تا تهاجمي ترين مثلث حمله را تشكيل دهد. اين حركت قلعه نويي را دوست داريم، او اهل فيلم بازي كردن، ادا و اطوار در آوردن نيست و زمان را براي نتيجه گرفتن هرگز از دست نمي دهد چه بسا اگر يانوش ديرتر به ميدان مي آمد اصلا سناريو عوض مي شد.
سپاهان مقابل فولاد گل اول را خورد و به واسطه همين سهل انگاري به بدترين شكل ممكن تنبيه شد و انرژي زيادي را براي جبران نتيجه و در نهايت برنده شدن خرج كرد هر چند به دليل اينكه ليگ تعطيل شده اين صرف انرژي بدون مكافات به پايان رسيد. فولاد گل اول را درست مثل گل دوم و سومش به استقلال زد و اين حركت را دقايق قبل هم تكرار كرده بود كه رحمتي با يك عكس العمل مناسب مانع شد اما سپاهان درس نگرفت تا در بدترين لحظه ممكن گل بخورد. بازي قطري فولاد تمركز و ديسيپلين دفاعي سپاهان را بر هم زد، توپ از سمت چپ به افشين در راست رسيد و او از راست توپ را براي رضا نوروزي در چپ بريد و همين نوع بازي يعني مدافعان ميزبان براي رسيدن به توپ بايد انرژي زيادي را صرف كنند؛ تازه اگر به توپ برسند. روي گل دوم همان اشكال هميشگي را ديديم، يك ضدحمله و كميت پايين تيم دفاعي كه نمونه اش را روي گل دوم راه آهن هم ديده بوديم و اشتباه مرگبار هادي عقيلي كه اين زنجيره را تكميل كرد. بهترين كمك را اما مجيد جلالي به امير قلعه نويي كرد و يك بار ديگر نشان داد يك «مرد» واقعي است، سپاهان بر بازي مسلط شد و احتمال برنده شدنش به طرز وحشتناكي افزايش يافت وقتي كه رضا نوروزي از بازي بيرون رفت و يك مدافع چپ به زمين آمد. با اين حركت، آرش افشين هم تنها شد و به همين دليل روي به «تكروي» آورد يعني آنچه قلعه نويي مي خواست. غناي تكنيكي افشين بالا بود اما نه آن قدر بالا كه حريف ابراهيمي و حسيني و بنگر و عقيلي شود پس بنگر و حسيني جلو رفتند و اولي گل تساوي را زد و دومي هم گل سوم را ساخت. مجيد جلالي بيشتر از داور بايد از خودش بنالد كه يا يك تغيير اشتباه تيمش را به مسلخ برد، تعويض اشتباه كردن روبروي امير قلعه نويي كه استاد تعويض كردن است يك خودكشي محض است.
و نكته آخر، واقعا براي ديدن نمايش سپاهان كه ناسلامتي مدافع عنوان قهرماني است و مدعي تيم اول شهر اصفهان بودن، فقط 4 هزار نفر تماشاگر به فولادشهر آمدند. مي دانيم كه رسيدن به اين ورزشگاه به خصوص از مركز شهر كار سختي است ولي ديگر نه اين قدر مشكل كه فقط 4 هزار نفر بيايند. سپاهان و ذوب آهن بدون شك مجريان اصلي انتقال پايتخت فوتبال ايران از تهران به اصفهان بودند ولي در اين انتقال تماشاگران همچنان در تهران و براي سرخابي ها باقي ماندند. فولادشهر «پر» نمي شود مگر در روزهايي كه استقلال و پرسپوليس مهمان هستند يا قرار است اتفاقي شگرفي مثل تثبيت قهرماني رقم بخورد و اين يك پوئن منفي است چه تيم اول شهر باشي و چه به ديگري لقب تيم دوم را بدهي، كار به درست و غلط بودن اين بذل و بخشش ها هم نداريم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر