۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

با گروه های کوهنوردی اصفهان

غارها محبوب می شوند

برنامه های متعدد گروه های کوهنوردی اصفهان، این هفته نیز پی گیری می شود و از جمله دیدار از چندین غار، کویر و صعود به کوه های پرتعداد در برنامه قرار دارد.

هیئت کوهنوردی اصفهان خود دو برنامه مجزا را در این هفته تدارک دیده است؛ صعود به قله دومیر (Dumier) کاشان و دیگری سفر یکروزه به کویر خارای ورزنه.

مصطفی عباسی، دبیر هیئت کوهنوردی در خصوص برنامه صعود به قله 3800 متری دومیر می گوید: "این یک صعود کاملا سنگین زمستانه است. صعودی که یکروزه میسر نیست و از پنجشنبه آغاز خواهد شد. شب را هم در دره زیبای آن چادر خواهیم زد. دومیر کوهستانی پر آب است و هم اکنون برف هم دارد و از دیگر ویژگی های طبیعی آن می توان به وزش بادهای شدید در ارتفاعات بالای آن اشاره کرد، که در تمام فصول جریان دارد."

وی درخصوص برنامه کویر خارا نیز گفت: "این نزدیکترین کویر به اصفهان است که در حوالی ورزنه قرار دارد، دارای رمل های بسیار زیباست و طبیعتش از وجود دریاچه نمک هم بهره می برد." عباسی به شرکت کنندگان در این برنامه توصیه کرد که راه رفتن بدون کفش و با پای برهنه را در کویر تجربه کنند که برای راحتی اعصاب بسیار مفید است. "راه رفتن روی موکت ها و کفپوش های با الیاف شیمیایی و نیز کفش ها، دمپایی ها و پاپوش های پلاستیکی مانع از تخلیه انرژی ساکن بدن می شود، انرژی ساکنی که روی اعصاب آدمی اثرات سوئی دارد و می توان با پیاده روی در شن های کویر این فشارهای عصبی را به نوعی تخلیه و ریلکسیشن واقعی را تجربه کرد."

دنا به غار کلهرود می رود

گروه کوهنوردی باسابقه دنا که برنامه های هفته گذشته اش از جمله دیدار از کویر ورزنه در پی افزایش کرایه مینی بوس ها از 70 هزار تومان به 120 هزار تومان لغو شد، این هفته صعود به قله جهانبین شهرکرد و دیدار از غار کلهرود مورچه خورت را در برنامه دارد.

قله جهانبین در کیلومتر 10 جاده شهرکرد واقع است و به گفته ابدال کریمی، سرپرست این گروه کوهنوردی، مسیر صعود به این قله 3650 متری از قلعه تاریخی تک آغاز خواهد شد. اکیپ دیگری از سوی گروه کوهنوردی دنا آخر این هفته به غار کلهرود اعزام می شود. کلهرود یکی از زیباترین غارهای استان اصفهان است، متشکل از دو تالار بزرگ که به گفته کریمی، گشت و گذار در تالار بزرگ غار حداقل دو ساعت زمان نیاز دارد. دیگر تالار غار موسوم به تالار گلی نیز از چاه های فراوان تشکیل شده و گشت زنی در آن به تجهیزات و تجربه فراوان و توان فنی بالا نیاز دارد.

گروه پرنیخ هم غار خاصه تراش را مقصد قرار داده است. ستون های قندیلی کم نظیر و سنگ های بلورینی که در چون شیشه های خورده در آخر غار چشم نواز است از دیگر جاذبه های این غار به شمار می رود.

این دو نمونه اما مشتی نمونه خروار از انعکاس علاقه مندی ها به غار نوردی در این فصل است، فصلی که غارها از جریان های آب باران هم نصیب برده اند و جلوه ای ویژه را به بازدیدکنندگانشان هدیه می دهند. گروه کوهنوردی فجر الزهرا این هفته راهی غار کهک دلیجان شده و غار دوریدان دلیجان هم مقصد گروه باران کوهستان است.

مصر و روستاهای توریستی کویر

گروه سیالان به سرپرستی محمود حق شناس هم در برنامه ای که از چهارشنبه شب آغاز می شود راه کویر مصر را در پیش می گیرد. شترسواری، پیاده روی در رمل های ماسه ای برای روز نخست و بازدید از روستاهای توریستی مصر و نیز عروسان، نخل های منطقه خور و قلعه تاریخی انارک برای روز جمعه پیش بینی شده است.

آب گرم محلات؛ اندکی بالاتر

گروه گلگشت طبیعت که هفته پیش منطقه حفاظت شده موته را سیر کردند، این هفته آب دنبه محلات را به عنوان مقصد خود برگزیده اند. آب گرمی که از منطقه آب گرم معروف محلات کمی بالاتر است و جذابیت های خاص خود را دارد.

پیاده روی در سواحل زاینده رود

اما گروه کوهنوردی اژکهن، به سرپرستی کیوان زمانی در این هفته برنامه پیاده روی در حاشیه زاینده رود را در برنامه گنجانده است. زمانی می گوید: "این یک پیاده روی معمولی است و خانواده ها براحتی می توانند با آن همراه شوند. مسیر از امامزاده بابا پیر احمد شروع می شود، حدود 15 کیلومتر پیاده روی (نزدیک به پنج ساعت) در جهت آب رودخانه پیش بینی شده تا به پل زمان خان برسیم. این مسیر زیبا که عمدتا به پاییزش شهره است، به سبب دسترسی سریع به جاده و شناخته شده بودنش برای این هفته انتخاب شده است."

ستاره شناسی در کویر مرنجاب

گروه اسپورت کوهستان اما در این هفته سفر به کویر مرنجاب و صعود به قله شاهکوه را در برنامه دارد. سفر اکیپ این گروه به کویر مرنجاب هم با آموزش های نجوم همراه است. محمد سلطان الکتابی، مسئول بخش کویرپیمایی و نجوم این گروه می گوید: کویر مرنجاب به سبب دور بودن از مناطق شهری، یکی از بهترین آسمان های ایران را دارد و درخشندگی ستارگانش و به تعبیر تخصص حد قدر آسمانش بسیار مطلوب است. آموزش های عام اخترشناسی از جمله جهت یابی با ستارگان، صور فلکی و بحث رصد با تلسکوپ در این برنامه گنجانده شده است. وی درباره جزییات این سفر می گوید: "حرکت از اصفهان ساعت 14:00 روز پنجشنبه 16 دی ماه خواهد بود و بعد از ظهر روز جمعه به اصفهان بازخواهیم گشت. برگزاری شب رصدی، رویت هلال ماه نو، آموزش نجوم و عکاسی نجومی با حضور کارشناسان برجسته، پیاده روی در تپه های ماسه ای، پیاده روی در بستر دریاچه نمک و مسیر جزیره سرگردان از جمله پیش بینی شده است. هزینه ثبت نام 18 هزار تومان است، تدارک همه وعده های غذایی به عهده فرد می باشد. اسکان در چادر بوده و افراد باید برای خودشان چادر، لوازم خواب، لباس گرم و وسایل شخصی همراه داشته باشند. اقامت در کاروانسرا است و چنانچه فردی تمایل دارد در اتاق های کاروانسرا اقامت کند لازم است به هنگام ثبت نام درخواست خود را اعلام کند."

۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

صدای عشق از بلندگوی ورزش

حمیدرضا خواجه خباز


در گذرگاه زمان

خیمه شب بازی دهر

عشق ها می میرند

رنگ ها رنگ دگر می گیرند

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین و چه تلخ

دست ناخورده به جا می مانند



در تاریخ هفتاد ساله فعالیت رادیو از اردیبهشت 1319 تا به امروز در ایران صدا های بسیاری به خانه و دل مردم راه یافتند و بسیاری از این صداها رنگی جاودانه در دل مردم گرفتند. شاید قدیمی تر ها که با رادیو همنشین بودند نام و خاطره اکبر مشکین، نصرت اله محتشم و مهدی علی محمدی (که عمرش بلند باد) را در برنامه داستان شب که هرشب از ساعت 22 پخش می شد و مونس شب های بسیاری از مردم بود به یاد داشته باشند.

اگر بخواهیم فهرستی از هنرمندان و صداپیشگانی که در این هفتاد ساله براحتی راه به دل های مردم با مهر و محبت ایران پیدا کرده اند؛ بنویسیم، سیاهه ای بسیار بلند بالا را پر می کند. از شادروان صبحی که نخستین قصه گویی رادیو لقب گرفت تا جانشین به حق او شادروان استاد حمید عاملی که با افتخار همیشه خود را بابا عاملی می نامید و تا آخرین حیات پرثمرش هنوز عشق به قصه در رادیو را به وضوح بیان می کرد.

همین طور شادروانان رامین فرزاد، حمید قنبری، فروزنده اربابی، محمد مانی، مستجاب الدعوه، احمد آقالو و البته دو چهره بسیار مطرح استان هنرپور خودمان، اصفهان عزیز شادروانان رضا ارحام صدر (گوینده دهه 30 رادیو اصفهان و هنر مند ارزنده تئاتر این شهر) و منوچhttp://www.blogger.com/img/blank.gifهر نوذری كاشي را می شود نام برد اما در عرصه ورزش در رادیو پس از صدای جاودانه و گزارش های زیبای استاد عطاءا... خان بهمنش که خداوند عمر با عزتشان را برکت دهاد و روانشاد محمدرضا کیانوش كارشناس و گزارشگر مسابقه های فوتبال در دهه 70 رادیو تهران و رادیو ورزش به نسل جدیدتری می رسیم که صدای علیرضا حافظی در این میان ماندگار خواهد بود.

علیرضای عزیز که در دومین روز دی ماه سال جاری چشم از جهان فرو بست و دوستداران بی شمارش را در غم و اندوه فرو برد.

علی رضا حافظی خمامی هنوز به دهه پنجاه عمر نرسیده بود و از هشت سال پیش فعالیت در رادیو ورزش را به عنوان کارشناس شروع کرده بود اما در همین هشت سال نشان داد تا چه اندازه در کار خود اصول حرفه ای را فرا گرفته و به کار می برد. او سال ها در عالم مطبوعات و خبرگزاری های مختلف قلم زده بود و در برنامه های رادیوی ورزش از این سابقه بخوبی استفاده می برد و با ادب ذاتی خود به بهترین نحو ممکن با شنوندگان رادیو ورزش ارتباطی صمیمانه برقرار کرده بود.

در برنامه جهان ورزش ویژه فوتبال که صبح های دوشنبه اجرا می کرد و برنامه پنجره ای رو به شب، بیشترین شنونده را داشت و این موضوع را می شود با تکیه به آمار و ارقام و تعداد تلفنهائی که در این برنامه ها پخش می شد به اثبات رساند؛ آری برنامه هایش پر شنونده بود.

او از نگاه همکارانش در رادیو ورزش انسانی مهربان بود که با دیگر همکارانش تعامل خوبی داشت. آقای مسعود نجات تهیه کننده ای که بیشتر از بقیه با او در برنامه های مختلف همکاری داشت به "عشق" علیرضا به مطبوعات اشاره می کند و می گوید: یکی از ویژگی های شادروان حافظی هرگاه در برنامه حاضر می شد به همراه داشتن پوشه ای بود که به محض حضور در استودیوی پخش، از دل این پوشه، بریده های روزنامه های ورزشی و غیر ورزشی را روی میز، جلویش پهن می کرد و به پاسخ تمامی سوال های احتمالی، از قبل اندیشیده بود. این رفتار او برغم وجود رایانه و سامانه اینترنت بود، نه اینکه او منکر توانمندی های اینترنت باشد ولی عشق او به مطبوعات باعث می شد تا اینگونه عمل کند و همین نکته ثابت می کند که تا چه اندازه برای اجرای برنامه ای که در آن حضور داشت وقت و انرژی صرف می کرد. او همیشه پر بود، پر از مطالبی تازه که مسئله روز ورزش بود.

درباره علیرضا حافظی باید علاوه بر خوش صدایی که نخستین شرط حضور گوینده، گزارشگر و یا کارشناس رادیویی است به لحن خوب و بسیار مودب او که از ادب خانوادگی و ذاتی او سرچشمه می گرفت اشاره کرد لحنی که برای یک عضو و عنصر رسانه ای بسیار مهم و حیاتی است.

آقای نیما نیساری دیگر تهیه کننده رادیوی ورزش در مورد مرحوم علیرضا حافظی می گفت: یکی از مشکلات برنامه های رادیویی همیشه کمبود وقت است و هر زمان که به علیرضا می گفتیم مثلا تنها سه دقیقه زمان در این بخش به او تعلق می گیرد با نگاه خود درست از نخستین کلمه ای که به زبان می آورد به ساعت نگاه می کرد و زمان را می نوشت تا بیش از سه دقیقه صحبت نکند و تمامی مطالبی را که آماده داشت با آن صدای ملایم و آرامش با آن لحن مودب اش به سرعت به زبان می آورد و در همان وقت مشخص شده سعی بر اتمام کلامش داشت.

همیشه آرزویش دیدن موفقیت های ورزشی ورزشکاران ایران زمین بود در حالی که به دلیل بیماری خاصی (بیماری عصبی که باعث شد تمام موهای سر و صورتش بریزد و در باره آن تا پس از مرگش کسی از ماهیت این بیماری خبر نداشت) که این اواخر به آن دچار شده بود، پزشکان معالجش او را از هر گونه فشار روانی و استرس بر حذر می داشتند.

آقای سبحان اکرامی گوینده خوش آتیه و خوش صدای رادیو ورزش که علیرضا حافظی را در آخرین سفر ورزشی اش دیده بود، می گفت: در مسابقه های کاراته مشغول گزارش بازی ها بودم که صدا و چهره آشنایش را دیدم داشت به سمت محل استقرار من می آمد، خوشحالی و نگرانی را می شد همزمان در چهره او دید،پس از سلام و احوال پرسی گرمی گفت : نتوانستم در تهران دوام بیاورم و سرانجام خودم را به گوانگجو رساندم تا از نزدیک شاهد قهرمانی ورزشکاران کشورم باشم همانجا رو به من کرد وگفت پزشکان هیجان ، استرس و نگرانی را برایم ممنوع کرده اند . به او گفتم : پس در تالار بازیها نماند چون تا چند دقیقه بعد مسابقه حساس جاسم ویشگاهی برای گردن آویز طلا شروع می شد .قبول نکرد . می گفت : این همه راه آمده ام تا موفقیت ایرانی ها را از نزدیک ببینم اصرار من فایده ای نداشت با نگرانی مبارزه جاسم ویشگاهی را دنبال می کرد به او در فرصتی کوتاه گفتم تلاش کن تا هیجان زده نشوی و خودت رو کنترل کنی و مشغول گزارش مبارزه قهرمان ایرانی با حریف اش شدم این مبارزه مثل همه مسابقه ها به صورت زنده برای رادیو ورزش پخش می شد ناگهان صدای فریاد بلند علیرضا حافظی را شنیدم که خطاب به جاسم ویشگاهی می گفت: جاسم ، جاسم گاردتو ببند، در حالی که می دانست هیجان ناشی از حضور در مبارزه نهایی باعث شده تا جاسم ویشگاهی شاید حتی صدای فریادهای مربی اش را هم نشنود ولی او سراپا تعصب و غیرت بود و یکپارچه هیجان و تنها چیزی که در آن زمان به فکرش خطور نمی کرد توصیه های پزشکان معالجش بود، هرگز چهره و اشک های شوق او پس از پیروزی جاسم ویشگاهی را از یاد نمی رود.

اما شاید اگر به این سفر نمی آمد امروز در کنارمان بود و باز هم از افتخار ورزشکاران ایرانی داد سخن می داد.

علیرضا حافظی که موهای پرپشت و به قول عکاسان و تصویر برداران چهره ای فتوژنیک داشت بر اثر این بیماری موهای خود را از دست داد و همین مسئله در روحیه او تاثیر گذاشت او در باره بیماریش صحبتی نمی کرد و همین مسئله نشانگر حساسیت او بود .

فرشاد عباسی دوست مشترک و عکاس باسابقه ورزشی می گوید: "علیرضا را پس از مدت ها در گوانگجو دیدم. با گرمی سلام کردم، باور نمی کرد او را شناخته ام از آب و هوای گوانگجو و حتی قطر در مسیر بازگشت بسیار راضی بود و از طریق رادیو پیگیر اخبار آب و هوای تهران بود. می گفت در این چند روزه آب و هوا خوب بوده و نگران هوای آلوده تهران بود اما روحیه خوبی داشت و هرگز دوست نداشت در خصوص بیماری اش صحبت کند. هنوز هم رفتنش را باور ندارم."

حالا كه به آخرين سطر هاي اين نوشته نزديك مي شوم خاطرات آخرین برنامه پنجره ای رو به شب كه دو هفته قبل از مرگش با هم اجرا کردیم به ذهنم خطور كرد، چهارساعت از ساعت ده شب تا 10 بامداد با هم بودیم مثل همیشه پس از سلام و عرض ادب به محضر شنوندگان محترم رادیو ورزش جمله ای را بر زبان آورد که بقول سبحان اکرامی خاص او بود جمله ای که از صمیم قلب بر زبان می آورد بدون هیچ تکلفی؛ شادروان علیرضا حافظی در تمامی برنامه هایش این جمله را بر زبان جاری می کرد " ما در خدمت شما هستیم و به این خدمتگذاری افتخار می کنیم."

امروز او در بین ما نیست همانطور که سالهاست صدای گرم محمدرضاکیانوش را به عنوان كارشناس و گزارشگر فوتبال از رادیو ورزش و هیچ رادیوئی دیگری نمی شنویم اما یاد این هر دو عزیز در دل و جان مردمان حق شناس و قدر دان ایران زمین زنده است همانطور که صبحی ، عاملی ، مانی ، آقالو، فروزنده اربابی، نصرت اله محتشم، اکبرمشکین، حمید قنبری، مهین دیهیم، مهین بزرگی، منوچهر نوذری و ... را از یاد نبرده اند. روحشان قرین رحمت حق.


آتش بازی سن آنتونیو در نخستین شب سال نو

صدر نشین کنفرانس غرب NBA سال نو میلادی را با در هم کوبیدن تندرهای اوکلاهاما سیتی، آغاز کرد. شنبه شب (1 ژانویه 2011) تیم سن آنتونیو اسپرز توانست در یک بازی یک طرفه تیم دوم منطقه شمال غربی را با نتیجه جالب 101 بر 74 شکست دهد.

در این بازی که در ورزشگاه خانگی سن آنتونیو برگزار می شد تیم میزبان با برتری در کوارتر های اول، سوم و چهارم به ترتیب با نتایج 31 بر 17، 28 بر 17 و 24 بر 14 و واگذار کردن کوارتر دوم با نتیجه 19 بر 18، حریف خود را مغلوب کند و به چهارمین پیروزی پیاپی خود در طی یک هفته گذشته دست یابد.

پس از انتقادی که اخیراً گرگ پوپوویچ سر مربی تیم سن آنتونیو از وضعیت دفاعی تیمش کرد، در این بازی شاگردان وی نمایش بسیار خوبی در حالت دفاعی از خود نشان دادند. آنها با مهار کردن کوین دوران مهاجم سرشناس و بازیکن کلیدی تندرها اجازه هر خودنمایی را از این تیم گرفتند و همین امر باعث شد که اوکلاهاما بدترین بازی فصلش را ارائه دهد و کم ترین میزان امتیاز را کسب کند.

بازی در برابر اوکلاهاما بهترین بازی سن آنتونیو از لحاظ دفاعی بود و کمترین امتیاز را به تیم حریفشان واگذار کردند. پوپوویچ پس از این پیروزی گفت: امیدوارم این بازی نشانه ای باشد برای بهتر شدن ما در دفاع چرا که امشب فوق العاده کار کردیم.


کوین دوران امتیاز آورترین بازیکن این فصل NBA، ستاره کم فروغ این میدان بود که تنها 16 امتیاز بدست آورد و 1 اسیست و 4 ری باند را انجام داد تا بدترین بازی خود را در فصل جاری پشت سر گذاشته باشد. شنبه شب بهترین بازیکن سن آنتونیو تونی پارکر 28 ساله بلژیکی بود. وی تنها 14 امتیاز کسب کرد و این در حالی بود که تیم دانکن 34 توانست21 امتیاز بدست آورد اما 4 ریباند و 10 اسیست و 2 توپ ربایی که تونی پارکر انجام داد باعث شد به عنوان بهترین بازیکن دیدار شناخته شود. اما از آن سو در شبی که کوین دوران پر فروغ نبود سرج ایباکا بهترین بازیکن اوکلاهاما سیتی بود. وی توانست 14 امتیاز و 10 ری باند بدست آورد. هم چنین با یک توپ ربایی و 4 بلاکی که انجام داد تاثیر گذارترین بازیکن در شب شکست سنگین تیمش بود.

دوران ستاره بازنده این دیدار گفت: این بازی یکی از بی نظم ترین و آشفته ترین بازی های تیم ما بود. اشتباهات ما در پاس ها، به ثمر نرساندن توپ ها و از دست دادن موقعیت ها هنگام دفاع به تیم حریف کمک کرد تا به راحتی به حلقه ما دسترسی پیدا کند و امتیاز بگیرد.

در حالی که تمام آمریکا سرگرم آماده شدن برای عید سال نو بودند بازیکنان NBA رقابت سختی را پشت سر می گذاشتند. با احتساب بازی شنبه شب سن آنتونیو چهار بازی در یک هفته پایان سال انجام داده بود که موفق شد هر چهار بازی را با پیروزی پشت سر بگذارد. آنها پیش از این واشنگتن، لس آنجلس لیکرز و دالاس را شکست دادند که بازی آخر با نتیجه نزدیک 99 بر 93 به پایان رسید و همین موضوع باعث شدت گرفتن انتقادات نسبت به خط دفاعی این تیم شد که در بازی مقابل اوکلاهاما این نقطه ضعف به طور کامل بر طرف شده بود.

سن آنتونیو سه شنبه به نیویورک می رود تا با تیم لیکرز روبرو شود و پس فردا نیز با تیم قدرتمند بوستون دیدار خواهد کرد. اگر سن آنتونیو موفق شود در دو بازی آینده پیروز از زمین بیرون آید تنها تیم در تاریخ NBA است که توانسته 30 پیروزی بدست آورد.

نفر به نفر با بازیکنان تیم ملی مقابل قطر

پایین تر از حد انتظار

علیرضا خطیبی

نمايش تيم ملي مقابل قطر پايين تر از سطح انتظار بود، نمايش تيم ملي مقابل قطر ما را به هيچ نتيجه اي در خصوص تاكتيك اصلي قطبي براي گل زدن به رقبا و محقق شدن قولش نرساند، نمايش تيم ملي مقابل قطر نشان داد به شدت از فقر رنج مي بريم، فقر بازيكني كه در يك لحظه كار را تمام كند؛ يك علي كريمي كه مي توانست يك تيم را «دريبل» بزند، يك علي دايي كه قادر بود از يك موقعيت نصفه و نيمه «گل» بسازد، يك كريم باقري كه با يك« شوت» از فواصل بعيد گره بازي را باز مي كرد و يا يك خداداد عزيزي كه مي توانست با يك «پاس»، دنيا را به ما بدهد. نفر به نفر با بازيكنان تيم ملي مقابل ما را به اين نتيجه مي رساند كه چرا اين قدر پايين تر از حد انتظار بوديم و دوباره پرت شديم به درون گرداب پر تلاطم دودلي و ترس و ترديد.

* مهدی رحمتی/ 8

یک سوپر واکنش داشت روی ضربه سوریای اروگوئه ای و یک سوپر گاف روی همان اشتباه همیشگیش در تخمین زدن مکان فرود توپ و زمان خروج از دروازه که یک ضربه آزاد ایده آل را نصیب قطری ها کرد. در هر حال رحمتی حضوری کاملا فیکس درون دروازه تیم ملی در جام ملتها خواهد داشت و باید دعا کنیم از آن اشتباه های هر از چند گاهی خبری نباشد یا کمتر خبری باشد. رحمتی همچنان روی خروج از دروازه و جارو کردن پشت یک خط دفاعی 4 نفره مشکل دارد.

* محمد نصرتی/ 5

مو لای درز کارهای دفاعیش نمی رود ولی توانایی حضور در فاز هجومی را ندارد هر چند در سمت راست به مراتب درخشان تر از سمت چپ بازی می کند و حداقلش این است که گاف نمی دهد و با پای راستش می تواند یک ضرب زیر توپ بکوبد. پارادوکس جالبی است که چون در فوتبال ایران مدافع چپ نداریم و باید به حاج صفی بیگانه با کار دفاع بسازیم پس باید در سمت راست از نصرتی استفاده کنیم تا شیفت به چپ با حضور سه مدافع میانی توانمند انجام شود.

* هادی عقیلی/ 4

عقیلی در تیم ملی هرگز چنین بازیکن مستاصلی نبوده که فقط و تنها فقط به زیر توپ زدن های بی هدف و کاملا بلند برای درون محوطه جریمه قطر بسنده کند و اصلا زیر بار بازیسازی از یک سوم دفاعی نرود. سرعت سوریا هم در یکی دو صحنه از عدم توانایی عقیلی روی پاس های عمقی پرده برداشت و متاسفانه در بحرانی ترین زمان تازه عیب خط دفاعی رو شده است. عقیلی البته باید به سمت چپ میانه خط دفاع برود چرا که حضورش در این جناح با توجه به بازی کردن نصرتی در لب خط تکرار مکررات است.

* جلال حسینی/ 5

مانند عقیلی بود و هیچ نشانی از آن بازیکن گلزن تیم امید در گوانگ ژو نداشت، فضای پشت سر حاج صفی را نتوانست به خوبی پوشش دهد و در مجموع زوج همگونی بود برای هادی عقیلی در قلب خط دفاع تیم ملی. حسینی باید با این موضوع کنار بیاید که یک مدافع خوب فقط نباید روی توپ های هوایی و زدن ضربات اول بی نقص باشد و باید روی زمین و روبروی مهاجمان سرعتی هم چیزی نشان بدهد. در فضای بین او و حاج صفی بود که قطری ها هر کاری دل شان خواست را انجام دادند.

* احسان حاج صفی/ 3

مشکل از تیم ملی است که می خواهد یک بازیکن تشنه کارهای هجومی را در یک سوم دفاعی حبس کند و از او یک مدافع چپ بسازد، چیزی که حاج صفی بارها در امتحانش با بدترین نمرات مردود شده است. شماره 11 نمی تواند حتی روی پاس های عمقی مسیر توپ را حدس بزند و خودش را در این مسیر قر ار دهد تا حداقل با یک ضربه ایجاد مکث در روند حملات حریف کند. این تناقض باعث شده تا حاج صفی حتی در کارهای هجومی هم یادش برود که باید با کدام قسمت پایش توپ را سانتر کند. با او و با این نوع بازی او از سمت چپ به طرز وحشتناکی سقوط خواهیم کرد.

* جواد نكونام/ 5

كاپيتان در حد و اندازه هاي خودش ظاهر نشد و تعجب آور بود كه دو فرصت مسلم را با ضربات از راه دوري غير قابل باور و با بيشترين فاصله نسبت به دروازه به بيرون زد. نكونام قلب تپنده تيم ملي است و مرد اصلي اي كه بايد با حركاتش فاز حضور ديگران را چه در دفاع و چه در حمله و چه در سرعت دادن به تغيير فاز و انتقال بازي تنظيم و مشخص مي كند و بدون شك در جام ملتها شماره 6 درخشان تري را خواهيم ديد كه حداقل مي توان روي 3 گلش حساب كرد. تيم ملي چه در ضربات سوم پشت محوطه جريمه و چه در ضربات ايستگاهي به كاپيتان نياز دارد و تاريخ هم نشان داده كه نكونام كم گل حساس نزده و نمي زند.

* آندرانیک تیموریان/ 6

مقابل قطر بازی بدی از خودش به نمایش نگذاشت ولی هرگز آن ستاره روی سکوی تیم های جزیره هم نبود و این پارادوکس جالبی است که آندو هر وقت در باشگاهش کمتر بازی کند یا حتی بازی نکند بیشتر به کار تیم ملی می آید و درخشان تر بازی می کند. تیموریان البته شرح وظیفه جدیدی هم دارد و دیگر نباید آن هافبک تخریب کننده صرف در مرکز زمین باشد، او حالا راس سمت راست است و باید با گرفتن توپ از یک سوم دفاعی، آن را برای یک سوم هجومی بفرستد و تقریبا یک موتور تنظیم کارهای تیمی باشد به علاوه اینکه فضای بیشتری برای جلو آمدن و گل زدن هم در اختیارش است.

* قاسم حدادی فر/ 5

او باید با این موضوع کنار بیاید که در تیم ملی نمی تواند و نباید همان بازیکن ذوب آهن باشد با همان شرح وظیفه و همان نوع بازی. حدادی فر تیم ملی با شرح وظیفه و پستی که قطبی برایش در نظر گرفته باید یک بازیکن قدرتی - تکنیکی باشد و به نوعی تعادل را به میانه زمین تیم ملی بیاورد. با نمایشی که کاپیتان ذوب آهن مقابل قطر داشت محتمل ترین اتفاق این است که او روی نیمکت بنشیند و بازی پژمان نوری را در همین پست زمین نگاه کند. تیم ملی با او و تیم ملی با نوری زمین تا آسمان متفاوت است.

* محمدرضا خلعتبری/ 5

واقعا بازیکنی که با پیراهن شماره 9 در سمت راست فاز هجومی تیم ملی مقابل قطر بازی کرد همان بازیکنی بود که مقابل استقلال دیدیم؟ جواب بدون شک منفی است و همین شاید باعث شود تا جای او و رضایی برای از ابتدا به میدان رفتن و در بیست دقیقه پایانی وارد زمین شدن عوض شود. خلعتبری حتی نتوانسته همان بازیهایی که برای تیم ملی در مقدماتی بدشگون جام جهانی انجام می داد را هم تکرار کند. شماره 9 باید با این موضوع کنار بیاید که روی او به عنوان بازیکنی حساب می کنیم که در تعاریف یک «ستاره» می گنجد و باید با یک پاس، مثل بازی با امارات یا عربستان در تهران، یا حتی اگر فرصتش پیش آمد با یک ضربه کار را تمام کند.

* مسعود شجاعی/ 2

زیر صفر بود، تمام حرکاتش و آماری که از خود به جای گذاشت. شجاعی با پیراهنی که علی کریمی را برای مان تداعی می کند یازده بار اقدام به دریبل زدن بازیکن روبرویش کرد که فقط و تنها فقط یک بار با موفقیت انجام شد و تازه این تک مرتبه هم در یک سوم دفاعی تیم ملی بود و نه در زمین قطر که به درد بخورد. این نمایش شجاعی و مرورو صحنه های بازیش با پیراهن اوساسونا مقابل ساراگوسا باعث می شود بدبین شویم که مبادا او می خواهد ساقش را برای پامپلونا نگه دارد، بی خیال تیم ملی. او «ستاره» تیم ملی باید باشد ولی با این نوع بازی حتی نبایستی جایی در لیست نهایی پیدا می کرد چه رسد به اینکه فیکس باشد.

* رضا نوروزی/ 5

بازی او مقابل قطر ما را به جام جهانی 1998 فرانسه برد و نمایش علی دایی که طی سه بازی آن قدر خطا کرد تا در نهایت به طور مشترک با ادگار داویدز عنوان خطاکار ترین بازیکنان جام را پیدا کند. آسان ترین کار برای داور خنده روی مجاری این بود که بعد از هر بار آمدن توپ به سمت نوروزی در سوتش به نشانه خطای او بدمد اما نباید فراموش کنیم که سرعت او در کنار هوش بالایی که در جایگیری هایش در نقاط کور خط دفاع قطر دیده شد امیدوار کننده بود. نوروزی هنوز در تیم ملی جا نیفتاده ولی قطعا در جام ملتها به کار قطبی می آمد.

* خسرو حیدری/ 4

فداي فوتبالي مي شود كه يك مدافع چپ طي هشت سال نساخته و بايد اين بار با احسان حاج صفي بعد از ستار زارع در 2004 و فريدون زندي در 2007 بسازد و قطبي مجبور است براي حفظ تعادل و ريتم بازيش از نصرتي در سمت راست استفاده كند. حيدري در تمام بازيهاي اين فصلش براي سپاهان و در تمام دوراني كه پيراهن تيم ملي را بر تن كرده هرگز نتوانسته خودش را به استاندارهاي زماني برساند كه در استقلال يك همه كاره محض بود و تيمي و بازيكني پيدا نمي شد كه «پيه» شماره 2 استقلال بر تنش نخورده باشد. او در فاز دفاع عجولانه بازي مي كند، تعادل و تمركز لازم را براي دفع توپ ندارد و وقتي هم كه جلو مي رود خودش را باور ندارد كه مي تواند با مسير عوض كردن هاي متعدد از هر مدافعي عبور كند. حيدري تي ملي هنوز به بلوغ نرسيده و بزرگ نشده.

* پژمان نوری/ 6

ضربه اش اگر فقط چند سانتيمتري پايين تر بود افشين قطبي به خواسته اش مي رسيد و اين هجمه انتقادات عليه تيم ملي شكل نمي گرفت و قدري تلطيف مي شد. نوري اما با همان اندك دقايق بازيش هم ثابت كرد بايد در تركيب اصلي باشد چرا كه با بودن او و قدرت جنگندگي و دوندگي بي امانش، نكونام راحت تر به فاز هجومي مي پيوندد و تيم ملي در حمله قدرتي دو چندان پيدا مي كند. بودن نوري و توجه به اينكه او در زمان حضورش در پرسپوليس حتي به عنوان مدافع چپ هم بازي كرده بود يعني حاج صفي هم مي تواند بيشتر در فاز هجومي شركت كند و روي هم رفته بايد گفت كه با بودن نوري تعادل سمت چپ زمين تيم ملي به استاندار لازم نزديك مي شود.

* غلامرضا رضایی/ 6

اولين نكته در مورد او بر مي گشت به اندام تنومندي كه گويا در زير پيراهن پرسپوليس پنهان شده بود و حالا در پيراهن شماره 7 جلوه و نمود بيشتري پيدا كرده بود. رضايي را مي توان يكي از بهترين هاي نبرد با قطر لقب داد البته اگر كمي از حس «رو كم كني»ش بگذريم كه ميل داشت به جاي بازي رو به جلو دوباره برگردد و دريبل بزند. رضايي را مي توان بازيكن يگانه اي در تيم ملي لقب داد، او دقيقا حد واسط مردان قدرتي و فانتزيست هاست، بازيكني كه مي تواند با تلفيق قدرت بدني و سرعت از هر بازيكني عبور كند. رضايي شايد در جام ملتها كم گل بزند اما خطاهايي كه حول و حوش محوطه جريمه رويش انجام مي شود به درد مي خورد.

* هادی نوروزی/ 4

مرد ثابت تمام روزهاي حضور افشين قطبي بر مسند تيم ملي در يك قدمي جام ملتها ناك اوت شد تا ثابت شود قطبي به قدري زير فشار است كه حتي روي نام بازيكنان محبوبش هم خط قرمز مي كشد تا در اين هجمه شكل گرفته عليهش، «آتويي» دست منتقدان ندهد. نوروزي مقابل قطر در سمت چپ استفاده شد در حاليكه پست اصلي او، نوك خط حمله و سپر هجومي سمت راست بود و همين باعث شد به جز يك خطايي كه رويش شكل گرفت چيز خاصي از او نبينيم. خط خوردن او با توجه به داشته هاي قطبي در خط حمله اتفاق عجيب و غريبي نبود به خصوص با نمايش هاي نه چندان «خاص» او در تمام مدت ملي پوش بودن.

* محمد غلامی/ 7

در همان چند دقيقه اي كه در ميدان حضور داشت نشان داد بايد روي او به عنوان مرد اصلي خط حمله تيم ملي حساب كرد، او شايد مانند كريم انصاري فرد ضربه زن قهاري نباشد اما بهينه ترين گزينه حال حاضر فوتبال ايران براي ايفاي نقش تك مهاجم است. غلامي به راحتي قادر است با سرعت دادن به حركاتش از مدافعان حريف بگذرد به علاوه اينكه از نظر قدرت بدني هم شرايطي دارد كه در امر پرس هم به كار بيايد. غلامي بازيهاي ملي پرشماري ندارد ولي در همين تعداد اندك هم، هميشه جزو خوب ها بوده و مي توان گفت بازي كردنش در تركيب اصلي يكي از موارد بدون مناقشه بين قطبي و همه فوتبالي هاي كشور باشد. با او و ميدان دادن به انصاري فرد در دقايق پاياني مي توان خيلي از تيم ها را غافلگير كرد.

* افشین قطبی/ 5

فكرش را هم نمي كرد كه در نزديكي جام ملتها چنين جوي ايجاد شود و همه شمشير را برايش از رو ببندند. قطبي مقابل قطر آخرين سعي و خطايش را هم انجام داد ولي ترديد هايش در چند پست به شدت آزاردهنده بود و توي ذوق مي زد. در يك كلام نمايش تيم قطبي مقابل قطر چيزي نبود كه منتظر ديدنش بوديم و از همين رو صداي همه در آمد به خصوص وقتي آن دلايل سه گانه بچگانه براي تساوي بدون گل بهانه شد. كره شمالي همين قطر را شكست داده و عراق هم در عربستان ميزبان را برده و همه اينها يعني كار سخت مردي كه ديگر بر نمي گردد. جالب ترين تيتر در مورد رفتن بدون بازگشت او از تيم ملي اين بود:« ما براي آنكه قطبي سرمربي شيميزو شود، خون دلها خورده ايم.»

* تیم ملی/ 5

تساوي بدون گل مقابل قطر در ورزشگاه خالي دوحه اصلا آن چيزي نبود كه توقع داشتيم، تساوي با قطر نتيجه اي نبود كه انتظارش را مي كشيديم درست مثل نمايش تيم ملي كه اصلا قابل قبول نبود و با هيچ توجيهي نمي توان باور پذيرش كرد. اين تيم ملي اي كه مقابل قطر ديديم و حتي تيمي كه ارتش اين كشور را گلباران كرد تن مان را لرزاند و از آرزوي شكستن طلسم قهرمان نشدن جام ملتها دورتر و دورترمان كرد. اين تيم ملي باز هم ترديد را به جان مان انداخت! اين تيم ملي با اين نمايش اجازه نمي دهد اندكي پنجره ها را باز كنيم تا شايد نور خورشيدي و اميدي بتابد.

بگذاريد اميدوار باشيم

13 دیماه 1389

نيلوفر كنگراني

بزرگ ‌نمايي نااميدي ‌ها، بزرگترين چيزي است كه رسانه‌ هاي ورزشي ايران مشغول انجام آن هستند. آنها به طرز عجيبي بر ناكامي احتمالي تيم ملي در جام ملت‌هاي آسيا تاكيد دارند و اين همان چيزي است كه فوتبالي‌ هاي عزيز ايراني هم در انجام آن تمام تلاش خود را به كار گرفته ‌اند تا تيم ملي ايران درگير با علامت سوال هاي بزرگ خود را آماده جام ملت‌هاي آسيا كنند و البته اين نگاهي است كه در خارج از مرزهاي ايران نيز تسري پيدا كرده است تا جايي كه سايت فيفا هم تيم ايران را در رده بخت ‌داران قهرماني قرار نداده‌. اين موقعيت غريب حداقل در جام ملت‌ هاي آسيا براي ايران كمتر سابقه داشته است چرا كه در غالب اوقات ايران يكي از مدعيان اصلي اين تورنمنت است. تا جايي كه ما به خاطر داريم از سال 1962 كمتر اتفاق افتاده كه تيم ملي حضور در جمع 4 تيم پاياني را از دست بدهد و اين ركوردي مناسب و قابل احترام براي فوتبال ايران در آسيا ساخته است. ركوردي كه گرچه امروز چيزي را براي ما تضمين نخواهد كرد اما به هر حال بخشي از داشته ‌هاي ما و قسمت مهمي از اعتماد به نفس فوتبال مان است. در حال حاضر اما شرايط به گونه‌اي است كه پيش‌داوري ‌ها ايران را مدعي قهرماني نمي‌دانند اما روي مثبت اين ماجرا اين است كه با وجود همه كاستي ‌ها، كه البته همه تيم ‌هاي آسيايي خالي از آن نيستند، ما مثل هميشه مجموعه‌اي با استعداد در اختيار داريم كه قابليت اميدواري به آنها كاملا وجود دارد. آنها كه در حال حاضر در گرماي قطر به تمرين مشغولند اگر قالب يك تيم را پيدا كنند (كه البته خود اين چيز كمي نيست)‌ مدعي بزرگ قهرماني خواهند بود. نكته مهم اين است كه اين دشوارترين جام ملت ‌هاي آسيياي‌ است كه ما به خاطر مي‌آوريم جامي كه حالا با حداقل 8 تيم مدعي و با اعتباري به مراتب بيشتر از هميشه افتتاح خواهد شد، جامي كه كره و ژاپن براي قهرماني در آن رويه هميشگي خود را در استفاده از جوان‌ها كنار گذاشته‌اند، جامي كه يونس محمود و پارك جي سونگ را در خود دارد،‌ جامي كه اين ‌بار نه فقط علي كريمي كه بزرگاني مثل هوندا،‌ كيهيل و القحطانی را به عنوان حافظان اعتبار در دل رقابت‌هاي داغ خود مي‌بيند.

آيا تيم ملي صاحب بخت مناسب براي قهرماني در آسيا هست؟ يقينا نمي‌ شود گفت كه پاسخ مثبت است اما حتي اگر منفي ‌باف باشيمهم نمي‌توانيم نسبت به سرنوشت اين تيم نااميد بمانيم. تيم ملي يك سرمربي «پرشور» دارد و تعداد بسياري بازيكن با انگيزه، آنهايي كه كوچك انگاري تيم ملي ايران را ديگر بر نخواهند تابيد. آنهايي كه اگر به شخصيت جمعي مورد انتظار برسند فصلي تازه را در فوتبال ايران خواهند گشود. واقعيت اين است كه ما از بازنده بودن خسته‌ايم، ما در تيم ملي در جستجوي همان شوري خواهيم بود كه افشين قطبي با آن قلب ها را فتح کرد ؛ آن گمشده‌اي كه در يك ثانيه افسانه ‌اي! پرسپوليس را قهرمان ليگ كرد. آن لحظه و درست در زماني كه خبرنگاران مخالف افشين قطبي هم به گريه افتاده و همديگر را در آغوش گرفتند بعضي ‌ها يادشان بود كه وسط راه، بعد از باخت به سپاهان و پگاه و استقلال اهواز هيچ كس فكر نمي‌كرد كه چنين سرنوشتي در انتظار پرسپوليس باشد.

يك استارت قوي و يك پايان خوش همه چيزي است كه ما از اين تيم ملي مي خواهيم. تيمي كه تمام تلاش خود را مي ‌كند تا از پس مشكلات، دو دستگي‌ها، سنگ ‌اندازي ‌ها، تنگ ‌نظري‌ ها و نا دانستگي ‌ها بر بياد؛ اين ‌ها چيزهايي هستند كه از سر و كول فوتبال ما بالا مي‌ روند اما ديگر براي ما كافي است. ما يك تيم برنده مي‌خواهيم، يك تيم برنده براي آنكه به يادمان بياورد قهرماني در آسيا چه طعمي داشت. جام ملت ‌ها براي ما شروعي تازه خواهد بود. بگذاريد به اين تيم، به مربي و به ستاره ‌هايش اميدوار باشيم، اميدوار تا زماني كه ماموريت ‌شان را به پايان برسانند.

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

درخشش بانوان والیبال نشسته ماهان در پارالمپیک آسیایی

سه بانوی عضو تیم والیبال نشسته باشگاه فولاد ماهان به نام های زینب ملکی، طیبه جعفری و نسرین فرهادی در مسابقات پارالمپیک آسیایی خوش درخشیدند. تیم ملی والیبال نشسته ایران با درخشش این بازیکنان موفق شد عنوان سومی این رقابت ها را بدست آورد. تنها شکست بانوان ملی پوش ایران در نیمه نهایی این رقابت ها برابر ژاپن رقم خورد. زینب ملکی یکی از سه بازیکن باشگاه ماهان که همراه با تیم ملی به مقام سوم این رقابت ها رسید، می گوید: رقابت های امسال نسبت به سالهای گذشته در سطح بالاتری برگزار شد و اغلب تیم ها برای بدست آوردن مدال در این رقابت ها شرکت کرده بودند. وی پیرامون شکست در مرحله نیمه نهایی برابر ژاپن گفت: تنها چند اشتباه در برابر ژاپن موجب شد تا با شکست برابر این تیم از رسیدن به دیدار نهایی محروم شویم. ملکی در پایان با تقدیر از باشگاه ماهان که حمایت مالی از تیم والیبال نشسته بانوان استان را بر عهده دارد اظهار امیدواری کرد که تقدیر از این قهرمانان فراموش نشود.

نسرین فرهادی دیگر عضو باشگاه ماهان پیرامون این رقابت ها گفت: با توجه به حضور چین و ژاپن، دو قدرت جهانی این مسابقات از کیفیت بسیار خوبی برخوردار بود. وی افزود: قصد داشتیم با شکست ژاپن سهمیه پارامپیک 2012 لندن را بدست آوریم اما با شکست در نیمه نهایی از این مهم بازماندیم، در حالی که در مرحله مقدماتی این تیم را شکست داده بودیم.

جامی با هزاران بیم و امید

امیر حسین احتشامی

شعارش معکوس برای شروع جام ملتی آغاز شده و هر چه به شروع این مسابقات نزدیکتر می شویم احساسی همراه با بیم و امید وجودمان را فرا می گیرد. پر واضح است که شروع هر تورنمنت فوتبالی اعم از مقدماتی جام جهانی، جام ملت ها، بازی های آسیا برای ما ایرانیان همواره با تشویق و دلهره بوده و در شرایط کنونی این التهابات به اوج خواهد رسید. تیم ملی در شرایطی هفته آینده نخستین دیدار خود را در برابر عراق خسته از سال ها جنگ و ویرانی اما پرقدرت و آرمانگرا آغاز می کند که کارشناسان و اهالی فنی چندان به آینده تیم قطبی امیدوار نیستند. این ناامیدی از آنجا نشأت می گیرد که شرایط فوتبال کشور در سال جاری به طور کامل با ناکامی همراه بوده و در این میان اگر راهیابی ذوب آهن به فینال لیگ قهرمانان آسیا را از این گردونه خارج کنیم سراسر شکست نصیب فوتبال ملی شده است. نوجوانان، جوانان و امیدها بی سر فرجام کار خود را پایان دادند و این بار ملی پوشان بزرگسال در محک آزمونی قرار می گیرند که عبور از آن خود پشت سر گذاشتن هفته خوان رستم است. طوفان زرد آسیا دوباره بیدار شده و شاهزاده های پارسی باید پنجه در پنجه آنها بیفکنند. فوتبالیست های شیخ نشین کوچک خلیج فارس، یعنی امارات نیز سومین حریف مقدماتی ملی پوشان کشور خواهند بود. اماراتی که اگر چه در سال های گذشته هیچ گاه نتوانسته لقمه گلوگیری برایمان باشد اما به اندازه خود آزارمان داده است. تازه گذر از خوان اول ما را به مرحله ای خواهد رساند که تنها یک اشتباه مهرخروج از قطر را برایمان به ارمغان می آورد. حساب چشم بادامی های ژاپنی و کره ای هم از دیگر رقیبیان جداست چرا که به نظر می رسد این دو تیم تمام نیروهای خارج از مرزهایشان را فرا خوانده و برای قهرمانی خواب ها دیده اند. از سعودی ها نیز نباید هرگز غافل شد. عربستانی ها با آن رقص شمشیری که فروردین ماه گذشته در ورزشگاه آزادی به راه انداختند سد راهمان در رسیدن به جام جهانی 2010 شده و اکنون نیز احتمال رویارویی با حریف دیرینه و آشنا وجود دارد. پر واضح است که با این حریفان تا بن دندان مسلح حق داریم انتظار لحظات پر اضطرابی را کشیده و هفته آینده را هفته بیم و امید بنامیم. جامی که آخرین بار ملی پوشان کشورمان به سال 1976 بر آن بوسه زدند و پس از آن سال هرگز دستمان به آن جام نرسید.اما در این سوی میدان با نگاهی به کارنامه تیم ملی در طول فعالیت افشین قطبی به عنوان سرمربی این نگرانی چندین برابر می شود چرا این مربی با انگیزه صعود به جام جهانی 2010 تیم را تحویل گرفت وحرف ازشناخت دو کره بمانند کف دست به میان آورد اما در عمل ناکامی در رسیدن به مهمترین تورنمت فوتبال جهان نصیبمان شد. پس از این رقا بت ها اگرچه در تورنمنت آسیایی معتبری حاضر نشدیم اما در سایر مسابقات دوستانه ای که برگزار کردیم تنهاپیروزی برابر کره جنوبی در سئول و یک دیدار دوستانه اندکی ما را به آینده این تیم امیدوار ساخت اما این اساس خوشبینی بلافاصله پس از نایب قهرمانی در تورنمنت غرب آسیا جای خود را به یاس و نامیدی داد. چراکه در این تورتمنت برابر کویتی مغلوب شدیم که سالهاست از گذشته پرفروغ خود فاصله گرفته است. به هر حال در این برهه حساس گریزی جز انتظار توام با بیم امید نمی توان داشت.